اجتهادی بودن موضوع شناسی

از ویکی‌موضوع

این مقاله در حال تدوین توسط Yazdani می باشد.

تشخیص شناخت موضوعات مخترع شرعی، مستنبطات شرعی و حتی موضوعات عرفی (دست‌کم در برخی از مراحل) وظیفۀ فقیه است و روش آن نیز اجتهادی است؛ به همین دلیل برخی از فقها اجتهاد و تقلید را حتی در تشخیص موضوعات نیز جاری می‌دانند.

بنابر نظر مرحوم نراقی در وظیفه شناخت مفهوم موضوعاتی که در زبان ادلّه استباط احکام شرعی به نحو «قضایای حقیقیه» متعلَّق حکم واقع شده‌اند، اعم از موضوعات عبادی مانند: صلاه، صوم، زکات و خمس و موضوعات عرفی مانند: بیع، مضاربه، مساقات، غنیمت، خمر، عادل، نفقه، غنا و استطاعت به عهدۀ فقیه و تقلید در آنها واجب است.[۱]

از برخی کلمات صاحب جواهر چنین برداشت می‌شود که ایشان موضوعات عرفی را به دو دسته نظری و غیر نظری تقسیم نموده، دستۀ نخست را نیازمند اجتهاد دانسته، به طور طبیعی از مواردی شمرده‌اند که عوام باید در آن تقلید کنند و دستۀ دوم را از قلمرو تقلید خارج شمرده‌اند. برای مثال، وی بلوغ را از موضوعات غیرنظری دانسته که مفهوم آن در عرف و لغت معلوم است و به بیان شارع نیازی ندارد. وی موضوعات احکام را به موضوعات: «موضوعات شرعی، موضوعات لغوی، عرفی خفی و عرفی غیر خفی» تقسیم کرده و موضوعات شرعی و عرفی خفی را به منزلۀ احکامی دانسته که رجوع به مجتهد در آنها لازم است. برخی دیگر از علما نیز رجوع مقلد به مجتهد در موضوعات شرعی چه در احکام و چه در غیر احکام (از موضوعات عرفی خفی) را واجب می‌دانند، یعنی شناخت‌شان تنها از طریق شریعت اسلامی میسر است.[۲]

بنابراین موضوع‌شناسی کاری اجتهادی است؛ اما نوع اجتهاد هر موضوع، متناسب با خودش است و افراد، ابزار، رویکرد و روش مخصوص به خود را می‌خواهد؛ چنان‌که برخی از مراجع عظام تقلید به روشنی به این موضوع تصریح کرده‌اند: «کار شما باید به لبه حکم برسد؛ چون بسیاری از شما به لطف الهی، این راه‌ها را طی [کرده‌اید] ، وقتی به لبه حکم رسید، هم دست خود شما در فهمیدن حکم و ابلاغ حکم باز است و هم یاور خوبی برای مجتهد خواهید بود که بتواند خوب استنباط کند.»

اینجا «نتیجه» تابع اخسِّ مقدمتین است؛ یعنی، این‌گونه نیست که مجموع اجتهاد و تقلید اجتهاد بشود؛ بلکه مطلب را محققانه به او ارائه کنید که مجموع دو اجتهاد، اجتهاد بشود. اگر حرف غیرمحققانه بزنید و فقط فتوا را بگویید، این مجموع اجتهاد و تقلید، تقلید می‌شود. مشکل آن فقیه را هم در نظر بگیرید. مطلب را محققانه ارائه کنید تا فقیه هم موضوع را محققانه بفهمد؛ نه اینکه موضوع را مقلّدانه ارائه کنید. اگر فقیه موضوع را مقلّدانه فهمید، چون مجموع اجتهاد و تقلید، تقلید می‌شود؛ بنابراین مشکل او همچنان باقی است. بنابراین موضوع‌شناسی اجتهادی مبتنی بر آگاهی از ویژگی شناختی موضوعات و تفاوت آنها با استنباط احکام، نگاه فرایندی و آگاهی از مراحل شناخت موضوعات احکام فقهی و طی کردن آنها به تناسب ابهامات در هر مرحله‌ای است.

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ر. ک: نراقی، محمد مهدی؛ أنیس المجتهدین فی علم الاصول؛ ج 2، ص121.
  2. ر. ک: نجفی، محمد حسن؛ جواهر الکلام؛ ج 7، 405؛ کاشف الغطاء، جعفر؛ كشف الغطاء؛ ج 1، ص133.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • نراقی، محمد مهدی؛ أنیس المجتهدین فی علم الاصول؛ تحقیق: مرکز العلوم و الثقافه الاسلامیه، 2 جلدی، چاپ اول: قم: بوستان کتاب، 1388ش.
  • نجفی، محمد حسن؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام؛ 43 جلدی، چاپ اول، بیروت: دار الاحیاء الثرلث العربی، 1404ق.