ارباح مکاسب

از ویکی‌موضوع

ارباح مکاسب سودهای به دست آمده از کسب‌وکار و غیر آن مثل هبه است. ارباح مکاسب یکی از موارد هفتگانه‌ای است که در فقه شیعه موضوع خمس قرار می‌گیرد و از میان موارد متعلق خمس، مبتلابه‌ترین میان مردم است. در بیان حدود ارباح مکاسب میان فقیهان اختلاف نظر وجود دارد. برخی از فقیهان ارباح مکاسب را فقط شامل سودهای ناشی از کسب‌وکار و بعضی فراتر از آن دانسته‌اند. بعضی دیگر از فقیهان قصد و اختیار را در ارباح مکاسب شرط دانسته و بعضی این قید را نپذیرفته‌اند.

مفهوم‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ارباح جمع ربح و در لغت به معنای سود و نما در تجارت است.[۱] مکاسب نیز از ریشه کسب به معنای طلب رزق،[۲] گرفته شده و جمع واژه مکسب به معنای درآمد است.[۳]

در تعریف اصطلاح فقهی ارباح مکاسب، تفاوت‌های جزئی وجود دارد که به بعضی از تعاریف اشاره می‌شود:

  1. سودهایی است که از کسب و طلب رزق حاصل می‌شود.[۴]
  2. بعضی نیز بر اطلاق کسب تأکید کرده و بیان کرده‌اند به سودهای به دست آمده از کسب چه از راه تجارت یا غیر از آن باشد، ارباح مکاسب گفته می‌شود.[۵]
  3. ارباح مکاسب هر فایده‌ای است که شخص به دست بیاورد.[۶]
  4. ارباح مکاسب فایده‌ای است که از راه کسب و کار حاصل شود و فرقی نمی‌کند که کسب او تجارت یا صنعت یا با حیازت بوده باشد.[۷]

ارباح مکاسب اعم از ارباح تجارت است. ارباح تجارت فقط شامل سودهای حاصل از راه تجارت بوده و شامل کارهایی مثل طبابت یا تدریس نمی‌شود. اما ارباح مکاسب شامل هر درآمدی از راه غیر از تجارت نیز می‌شود. مثل خدمات عامه‌ای که وجود دارد، خیاطی، نجاری، کشاورزی و مانند آن.[۸]

جایگاه موضوع ارباح مکاسب در فقه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ارباح مکاسب در کتاب‌های فقهی در باب خمس از آن یاد می‌شود و یکی از موارد هفتگانه‌ای است که با وجود شرایطی، موضوعِ وجوبِ خمس قرار می‌گیرد.[۹] گرچه در فقه از اصطلاح ارباح مکاسب استفاده می‌شود[۱۰] اما در روایات این عنوان شناخته شده نیست و با استفاده از واژه‌هایی مثل «فایده» و «غنیمت» به ارباح مکاسب اشاره شده است.[۱۱]

متعلق خمس ارباح مکاسب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اسباب ملکیت چهارگونه است. اول، ملکیتی که با اکتساب یعنی سعی و تلاش اتفاق می‌افتد مثل تجارت و کشاورزی؛ دوم، قبول ملکیت بدون طلب و تلاش، مانند ملکیتی که در قبول هدیه اتفاق می‌افتد؛ سوم، اختیار ملک بدون این‌که نیاز به قبول باشد مثل ملکیتی که در صید لهوی وجود دارد، زیرا این ملکیت بدون سعی و تلاش بوده و نیاز به قبول نیز ندارد؛ چهارم، ملکیتی که به‌طور قهری اتفاق بیفتد مثل ارث یا افزایش قیمت مالی که خمس آن پرداخت شده است؛ در این قسم ملکیت بدون اختیار و اراده اتفاق می‌افتد. اقوال فقها در اینکه ارباح مکاسب، شامل کدام یک از این اقسام است دارای اختلاف بوده[۱۲] و به‌طور کلی چهار نظر بیان شده است:

۱- قول اول که به مشهور نسبت داده شده این است که هرجا عنوان کسب صدق کند یعنی هدف او به دست آوردن مال بوده باشد، چه شغل او باشد یا شغل او نباشد، از ارباح مکاسب بوده و موضوع خمس قرار می‌گیرد.[۱۳] این قول را به فقیهانی مثل محقق نراقی، آقارضا همدانی، آیت‌الله بروجردی و امام خمینی نسبت می‌دهند.[۱۴]

۲- قول دوم این است که ارباح مکاسب دو شرط دارد اول اینکه عنوان کسب کردن صدق کند دوم اینکه از راه شغل دائمی او بوده باشد. این قول به محقق خوانساری نسبت داده شده است.

۳- قول سوم این است که ارباح مکاسب عمومیت داشته و شامل هر کسب و بهره‌ای می‌شود اگرچه آن بهره به‌طور اتفاقی به دست بیاید و تنها شرطی که قرار می‌دهند این است که آن بهره با اختیار در دست فرد قرار گیرد. شیخ انصاری از جمله فقیهانی است که چنین نظری دارد،[۱۵] از این‌رو مواردی مثل هبه را نیز مشمول خمس می‌داند.[۱۶]

۴- قول چهارم ارباح مکاسبه را عمومیت داده و شامل همه فایده‌ها می‌داند گرچه آن بهره بدون اختیار در دستان او قرار گیرد.[۱۷] سید محسن حکیم از جمله فقهایی است که چنین دیدگاهی دارد.[۱۸]

دلیل اختلاف در گستره ارباح مکاسب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منشأ اختلاف اقوال میان فقها، برداشت‌هایی است که از واژه غنیمت در آیه خمس و نیز روایات مربوط به ارباح مکاسب صورت گرفته است. علاوه‌بر اینکه در عموم و خصوص و اطلاق غنیمت در آیه خمس اختلاف شده، همچنین عبارات روایات مربوط به این باب نیز سبب اختلاف بوده است. در بعضی روایات عنوان اکتساب، در بعضی دیگر، عنوان غنیمت و در بعضی عنوان استفاده یا فایده آمده است. در بعضی روایات نیز تنها به عنوان مال یا ملک برای متعلق ارباح مکاسب اشاره شده است.[۱۹] این اختلاف تعابیر در روایات سبب شده که بعضی عام‌ترین مفهوم را در ارباح مکاسب معتبر بدانند و بعضی نیز در متعلق ارباح مکاسب قائل به حمل عام بر خاص،[۲۰] یا حمل مطلق بر مقید شوند.[۲۱] گاهی نیز نزاع صغروی بوده است. برای مثال بعضی اکتساب را شرط ارباح مکاسب دانسته و هبه و هدیه را نوعی اکتساب بیان می‌کنند و بعضی دیگر با اینکه قائل به شرطیت اکتساب در ارباح مکاسب هستند اما مثل هبه و هدیه را اکتساب نمی‌دانند.[۲۲]

بعضی مصادیق مورد اتفاق ارباح مکاسب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. درآمدهایی که از راه زراعت حاصل می‌شود.
  2. سودهایی که با فعالیت‌های تجاری و بازرگانی به دست می‌آید.
  3. درآمدهایی که از راه اجاره اعیان مثل اجاره خانه، ماشین یا اجاره دستگاه صنعتی خاصی به دست می‌آید.
  4. حقوق و دستمزدهای کارگری یا کارمندی که افراد در قبال اجاره نفس در آخر ماه دریافت می‌کنند.[۲۳]

استثنائات ارباح مکاسب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مواردی در فقه وجود دارد که اکثر فقها از ارباح مکاسب استثنا کرده‌اند. این استثنا از نظر بعضی فقها به دلیل مبنایی[۲۴] و عدم انطباق عنوان ارباح مکاسب بر آن بوده[۲۵] و بعضی فقها نیز با توجه به ادله نقلی که وجود دارد این موارد را از ارباح مکاسب استثنا کرده‌اند؛

  • میراث:[۲۶] اولین موردی است که از ارباح مکاسب استثنا شده است.[۲۷] با این حال بعضی فقها در ارث تفصیل قائل شده و آن را به دو قسم ارث محتسب و ارث غیر محتسب تقسیم کرده‌[۲۸] و فقط ارث محتسب را از ارباح مکاسب استثنا کرده‌اند.[۲۹] بعضی در تعریف ارث غیر محتسب گفته‌اند که ارثی است که وارث علم به وجود مورث نداشته و همچنین از فردی غیر از پدر یا فرزند به ارث رسیده باشد.[۳۰]
  • مهریه: از مواردی است که[۳۱] فقها آن را از ارباح مکاسب استثنا کرده‌اند.[۳۲]
  • عوض خلع: در عوض خلع نیز اختلافی نیست که از موارد ارباح مکاسب محسوب نمی‌شود.[۳۳] از نظر محقق خویی، مهریه و عوض خلع در حقیقت تبدیل مال به مال بوده از این رو عنوان ارباح مکاسب یا فایده شامل آن نمی‌شود.[۳۴]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۴۴۲؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۴، ص۴۴.
  2. فراهیدی، العین، ج۵، ص۳۱۵؛ جوهری، الصحاح، ج۱، ص۲۱۲.
  3. بستانی، فرهنگ ابجدی، ۱۳۷۵ش، ص۸۵۵. ؛ المعجم الوسیط، ج ٢، ص ٦٨٧.
  4. انصاری، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج ۲، ۱۴۱۵ق، ص ۱۰.
  5. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ۱۳۸۲ش، ص ۳۳۷.
  6. موسوعة الفقه الإسلامی طبقا لمذهب أهل البیت علیهم السلام، ۱۴۲۳ق، ج۱۵، ص ۴۴۵.
  7. روحانی، المسائل المنتخبة، ۱۴۱۷ق، ص ۲۲۶.
  8. انصاری، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص ۸۵.
  9. جمعی از پژوهشگران. موسوعة الفقه الإسلامی طبقا لمذهب أهل البیت علیهم السلام، ۱۴۲۳ق، ج ۱۵، ص ۴۴۵.
  10. تجلیل تبریزی، التعلیقة الاستدلالیة علی تحریر الوسیلة، ۱۳۷۹ش، ص ۲۸۴.
  11. خوئی، موسوعة الإمام الخوئی، ۱۴۱۸ق، ج ۲۵، ص ۳۰۴.
  12. خلخالی، فقه الشیعه، ج۲، ص۹۳.
  13. منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ۱۳۶۷ش، ج ۶، ص ۱۶۰.
  14. علوی، «موضوع خمس: فوائد مکتسبه یا مطلق فوائد»، ۱۳۹۱ش، ص۵۵.
  15. انصاری، کتاب الخمس، ۱۴۱۵ق، ص ۸۲.
  16. انصاری، کتاب الخمس، ۱۴۱۵ق، ص ۸۴.
  17. منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ۱۳۶۷ش، ج۶، ص ۱۶۰.
  18. حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص ۵۲۲.
  19. خلخالی، فقه الشیعه، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۹۳.
  20. خلخالی، فقه الشیعة، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۹۷.
  21. عراقی، شرح تبصرة المتعلمین، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۷۱.
  22. هاشمی شاهرودی، بحوث فی الفقه، ۱۴۲۵ق، ج ۲، ص ۱۴۷.
  23. خامنه‌ای، «رساله آموزشی»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای.
  24. آملی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، ۱۳۸۴ش، ج ۱۱، ص ۱۰۴.
  25. خامنه‌ای، «رسالهٔ آموزشی»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای.
  26. خامنه‌ای، «رسالهٔ آموزشی»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای.
  27. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۱۴ق، ج ۵، ص۴۲۱.
  28. یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج ۲، ص ۳۸۹.
  29. خوئی، موسوعة الإمام الخوئی، ۱۴۱۸ق، ج ۲۵، ص ۲۱۵.
  30. حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۳۷۴ش، ج ۹، ص ۵۲۴.
  31. خامنه‌ای، «رسالهٔ آموزشی»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای.
  32. خوئی، موسوعة الإمام الخوئی، ۱۴۱۸ق، ج ۲۵، ص ۲۲۰.
  33. آملی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، ۱۳۸۴ش، ج ۱۱، ص ۱۰۴.
  34. خوئی، موسوعة الإمام الخوئی، ۱۴۱۸ق، ج ۲۵، ص ۲۱۸.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • آملی، محمد تقی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، تهران، چ۱، ۱۳۸۴ش.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، لبنان، دارالفکر، چ۳، ۱۴۱۴ق.
  • انصاری، مرتضی، کتاب الخمس، قم، مجمع الفکر، چ۱، ۱۴۱۵ق.
  • انصاری، محمد علی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، قم، مجمع الفکر الإسلامی، ۱۴۱۵ق.
  • بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدی، تهران، چ۲، ۱۳۷۵ش.
  • تجلیل تبریزی، ابوطالب، التعلیقة الاستدلالیة علی تحریر الوسیلة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ۱، ۱۳۷۹ش.
  • جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الإسلامی طبقا لمذهب أهل البیت علیهم السلام، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت (علیهم السلام)، چ۱، ۱۴۲۳ق.
  • جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، لبنان، دارالعلم للملایین، چ۱، ۱۴۱۰ق.
  • حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، قم، دار التفسیر، چ۱، ۱۳۷۴ش.
  • حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، چ۱، ۱۴۱۴ق.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، «رسالهٔ آموزشی»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای.
  • خلخالی، محمدمهدی، فقه الشیعه، قم، دارالبشیر، چ۱، ۱۳۸۵ش.
  • خوئی، سید ابوالقاسم، موسوعة الإمام الخوئی، قم، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، چ۱، ۱۴۱۸ق.
  • روحانی، محمد، المسائل المنتخبة، کویت، شرکة مکتبة الالفین، چ۱، ۱۴۱۷ق.
  • عراقی، آغا ضیاء، شرح تبصرة المتعلمین، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ۱، ۱۴۱۴ق.
  • علوی، سیدجعفر، «موضوع خمس: فوائد مکتسبه یا مطلق فوائد»، فصلنامه فقه و اصول، دوره ۴۴، شماره ۱، ۱۳۹۱ش.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، هجرت، چ۲، ۱۴۱۰ق.
  • مرتضی زبیدی، محمدبن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، لبنان، چ۱، ۱۴۱۴ق.
  • منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی (دراسات فی ولایة الفقیة و فقة الدولة الإسلامیة)، قم، کیهان، چ۱، ۱۳۶۷ش.
  • هاشمی شاهرودی، سیدمحمود، بحوث فی الفقه، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت (علیهم السلام)، چ۲، ۱۴۲۵ق.
  • هاشمی شاهرودی، محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت (علیهم السلام)، چ۱، ۱۳۸۲ش.
  • یزدی، سیدمحمد کاظم، العروة الوثقی، لبنان، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چ۲، ۱۴۰۹ق.