استحاله
استحاله به معنی دگرگون شدن و تغییر از حالتی به حالت دیگر است و در فقه به معنی تغییر چیزی که نجس است به شی دیگر است که از مطهرات شمرده شده است و تغییر ماهیت شیء نجس یا متنجس در نظر عرف ملاک استحاله است. مصادیق استحاله مثل تبدیل شدن سگ به نمک و سرکه به شراب. حکم این امور در فقه بیان شده است. در خصوص پاک شدن شیء به خاطر استحاله بین فقها اختلافی نیست در مصادیق آن ممکن است اختلافاتی مشاهده شود.
معنای لغوی استحاله[ویرایش | ویرایش مبدأ]
استحاله در لغت به معنای دگرگون شدن و تغییر از حالتی به حالت دیگر،[۱] و به معنای باطل یا محال و غیر ممکن است.[۲]
معنای اصطلاحی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در منطق و فلسفه استحاله به معنای غیر ممکن و محال بودن است مثلا گفته می شود اجتماع دو نقیض محال است. در فقه، استحاله یکی از مطهرات شمرده شده است و معنایش دگرگونی ماهیت شیء نجس یا متنجس و در نتیجه تغیییر حکم آن است.[۳]
مطهر بودن استحاله[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مطهر به چیزی گفته می شود که سبب بر طرف شدن عین نجس و اثر آن شود.[۴] مثل آب که نجاست را از بدن پاک می کند. در استحاله ماهیت شیء عرفا تغییر کرده است و عامل بیرونی برای برداشتن نجاست وجود ندارد لذا اطلاق مطهر بودن در اینجا تسامح است.[۵] همچنین این تعییر در ماهیت به نظر عرف است و گر نه به لحاظ فلسفی تغییر ماهیت ممکن نیست.
تفاوت استحاله با مشابهات آن در باب نجاست[ویرایش | ویرایش مبدأ]
انقلاب و استهلاک نیز از مطهرات شمرده شده است. تفاوت استحاله با انقلاب در این است که در استحاله عرفاً ماهیت شیء عوض می شود مثل تبدیل شدن سگ به نمک ولی در انقلاب ظاهر شیء تغییر واضحی پیدا نمی کند ولی شیء به لحاظ اثر تغییر پیدا می کند مثل تبدیل شدن شراب به سرکه. در خصوص یکیبودن استحاله و انقلاب، میان فقیهان اختلاف نظر است؛ برخی از فقیهان انقلاب را نوعی استحاله دانسته و در بحث از استحاله، از انقلاب هم بحث کرده اند[۶]اما گروهی انقلاب را در عنوانی جدا مورد بحث قرار داده اند.[۷]
مصادیق استحاله در فقه و عوامل آن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی از مصادیقی که در فقه برای استحاله بر شمرده اند عبارت است از:
- استحاله توسط آتش: مانند تبدیل شدن چوب به خاکستر و روغن به دود، تبدیل آب نجس به بخار. البته در حکم آنها اختلاف است. جواهر الکلام، ج۶، ص۲۶۶؛ العروة الوثقی، ج۱، ص۱۳۳.
- استحاله نطفه به مضغه و ...انسان، تبدیل غذای نجس به ادرار، شیر، عرق و یا سایر فضولات حیوان حلال گوشت.[۸]
- استحاله نجاست به کرم یا مگس.[۹]
- استحاله گل نجس به آجر و سفال.[۱۰]
- استحاله سگ و خوک به نمک.[۱۱]
- استحاله اشیاء متنجس.[۱۲]
نوع موضوع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
همانطور که مشخص شد نوع موضوع عرفی است و فقهاء مصادیق این استحاله عرفی را در آثارشان بیان کرده اند.
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ مألوف، المنجد فی اللغه، ماده حال و استحال، ص۱۶۳؛ لسان العرب: ماده حال
- ↑ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ۱۴، ص۱۸۱
- ↑ امام خمینی، تحریرالوسیله، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳؛ یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۳۲
- ↑ اشتهاردي، مدارک العروة، ج۳، ص۳۲۹.
- ↑ خوئی، موسوعة الإمام الخوئي، ج۴، ص۱۵۹.
- ↑ امام خمینی، تحریرالوسیله، ج۱، ص۱۳۷.
- ↑ سید یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۳۳.
- ↑ حکیم، مستمسک العروة، ج۲، ص۹۰.
- ↑ نراقی، مستند الشیعة، ج۱، ص۳۲۹.
- ↑ حکیم، مستمسک العروة، ج۲، ص۹۵.
- ↑ بحرانی، الحدائق الناضرة، ج۵، ص۴۷۱.
- ↑ حکیم، مستمسک العروة، ج۲، ص۹۱.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- بحراني يوسف بن أحمد،الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، تحقیق: محمّد تقي الإیرواني، السیّد عبد الرزاق المقرّم، الناشر: مؤسّسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرّسین، قم، الطبعة الأولی، ۱۴۰۵ق.
- حكيم سيّد محسن، مستمسك العروة الوثقى، الناشر: مؤسّسة دار التفسير، قم، الطبعة الأولی، ۱۴۱۶ق.
- خميني سيّد روح الله، تحرير الوسيلة، الخميني السيّد روح الله، الناشر: مؤسّسة دار العلم، قم، الطبعة الأولی، بدون سنة.
- لویس معلوف، المنجد في اللغة، الناشر: نشر برتو، طهران، الطبعة الخامسة، ۱۳۷۶ش.
- مرتضى زبيدي محمّد بن محمّد، تاج العروس، تحقیق: علي الشیري، الناشر: دار الفكر، بيروت، الطبعة الأولی، ۱۴۱۴ق.
- نراقي ملّا أحمد بن محمّد مهدي، مستند الشيعة في أحکام الشریعة، تحقیق: مؤسّسة آل البيت (علیهمالسلام)، الناشر: مؤسّسة آل البيت (علیهمالسلام)، قم الطبعة الأولی، ۱۴۱۵ق.
- يزدي سيّد محمّد كاظم، العروة الوثقى، الناشر: مؤسّسة الأعلمي، بيروت، الطبعة الثانیة، ۱۴۰۹ق.
- اشتهاردی، علی پناه، مدارک العروة، منظمة الاوقاف و الشؤون الخیریة، تهران، ۱۴۱۷ق.