جهر

از ویکی‌موضوع

این واژه در قرآن و فقه تقریبا به همان معنای لغوی به کار رفته است. در قرآن آمده که در دعا صدا را نباید از حد معمول بلند تر کرد چون چیزی بر خدا مخفی نیست و به طور کلی نباید کلمات زشت را با صدای بلند اعلام کرد مگر در باب تظلم و نیز آمده که در برابر پیامبر نباید با صدای بلند سخن گفت. این تعبیرات ناظر بر نحوه دعا کردن و اخلاق معاشرت است. اما در فقه مسأله جهر مربوط به نحوه قرائت در نمازهای واجب است که فقها در این خصوص احکامی را مطرح کرده اند.

مفهوم شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جهر به معنای آشکار شدن است.[۱] و برخی در معنای جهر افراط را دخیل دانسته اند و به چیزی که با افراط آشکار شود جهر را نسبت می دهند.[۲]

جهر در اصطلاح[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقهی مقابل اخفات در نماز قرار می گیرد و به معنی آشکار ساختن صدا است که با شنیده شدن آن توسط افراد نزدیک ملازمه دارد.[۳] البته صدای بلند خارج از متعارف مانند فریاد زدن خارج از موضوع جهر در بحث نماز است و لو عرفا به آن جهر گفته می شود.[۴] باید توجه داشت که جهر یک مصطلح شرعی نیست و در نتیجه باید در تعیین آن به عرف رجوع کرد و کلمات علماء ناظر به آن است. در این صورت با رجوع به عرف و متشرعین درمی یابیم که جهر همان آشکار کردن جوهره صدا است.[۵]

جهر در قرآن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جهر در قرآن در آیات: 75 سوره نحل،[۶] ۱۰ سوره رعد،[۷] ۸ سوره نوح،[۸] ۲ سوره حجرات،[۹] ۷ سوره طه،[۱۰] ۱۱۰ سوره اسراء،[۱۱] 148 سوره نساء،[۱۲] و آیه ۵۵ سوره بقره،[۱۳] آمده است اما تنها در آیة وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا در رابطه با نماز است.[۱۴]

حد جهر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کمترین حد جهر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کمترین حد جهر و آشکار کردن صدا به میزانی است که افرادی که در اطراف فرد هستند کلام او را بشنوند. [۱۵] البته در مکان شلوغ شنیده شدن صدا بالفعل شرط نیست و همینکه در فرض رفع صداهای مزاحم صدا شنیده شود کافی است.[۱۶]

بیشترین حد جهر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در رابطه با بیشترین مقدار جهر در نماز گفته شده است نباید به مقدرای باشد که در بلندی خارج از حد متعارف باشد. [۱۷] البته برخی گفته اند که این شرط بخاطر عدم صدق جهر بر صوت بلند غیر متعارف نیست بلکه به جهت برهم خوردن صورت نماز است. [۱۸]

رابطه جهر و اخفات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در مورد رابطه جهر و اخفات برخی قائلند که پایینترین مرتبه جهر بالاترین مرتبه اخفات است. [۱۹] و در نتیجه رابطه آن دو را عموم و خصوص من وجه دانسته اند. [۲۰] اما مشهور متاخرین از فقهاء با توجه به روایات، رابطه این دو را رابطه تضاد دانسته اند به این معنا که هیچ فردی از جهر با هیچ فردی از اخفات از لحاظ مصداقی، یکی نمی شوند. [۲۱]

موارد جهر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جهر تنها بر مردان لازم است و زنان مکلف به جهر نیستند. [۲۲] اما موارد آن، به شرح زیر است.

نماز صبح[ویرایش | ویرایش مبدأ]

یکی از موارد جهر، خواندن حمد و سوره نماز صبح است که در میان فقهاء مورد اتفاق است. [۲۳]

دو رکعت اول نماز مغرب و عشاء[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مورد دیگر جهر در دو رکعت اول نماز مغرب و عشاء است. [۲۴] البته این حکم برای نماز فرادی و امام جماعت است و وظیفه مامومین در چنین موردی اخفات است. [۲۵]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. الافصاح في اللغة، ج1، ص226.
  2. تاج العروس، ج6، ص222.
  3. کتاب الصلاة (للنائینی)، ج2، ص133.
  4. کتاب الصلاة (للأراکی)، ج2، ص108.
  5. مصباح الفقيه، ج12، ص264.
  6. سوره نحل آیه 75.
  7. سوره رعد، آیه10.
  8. سوره نوح، آیه8.
  9. سوره حجرات، آیه 2.
  10. سوره طه، آیه 7.
  11. سوره اسراء، آیه 110.
  12. سوره نساء، آیه 148.
  13. سوره بقره، آیه 55.
  14. اسراء، آیه 110.
  15. تذکرة الفقهاء، ج3، ص153-154.
  16. الذکری، ج3، ص321.
  17. روض الجنان، ج2، ص703.
  18. مصباح الفقيه، ج12، ص269.
  19. التحریر، ج1، ص246.
  20. جواهر الکلام، ج5، ص290.
  21. جواهر الکلام، ج5، ص290.
  22. مصباح الفقیه، ج12، ص269.
  23. الغنیة، ص78.
  24. تبیان الصلاة، ج5، ص236.
  25. العروة الوثقی(عدة من الفقهاء)، ج3، ص168.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • قرآن کریم
  • ابن‌زهره، حمزه بن علی، غنیة النزوع إلی علمي الأصول و الفروع، چ1، قم، مؤسسة الإمام الصادق علیه السلام، 1417ق.
  • اراکی، محمد علی، کتاب الصلاة، چ1، قم، مکتب آیة الله العظمی الشیخ محمدعلی الأراکی، 1379ش.
  • بروجردی، حسین، تبیان الصلاة، چ1، قم، گنج عرفان، 1426ق.
  • شهید ثانی، زین‌‌الدین بن علی، روض الجنان، چ1، قم، ب‍وس‍ت‍ان‌ ک‍ت‍اب‌ ق‍م‌، 1380ش.
  • صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام، چ1، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بيت (عليهم السلام)، 1421ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، چ1، قم، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث،1414ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام، چ1، مؤسسة الإمام الصادق (علیه السلام)، 1420ق
  • مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ1، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
  • موسی، حسین یوسف، الإفصاح في فقه اللغة، چ4، قم، مکتب الإعلام الإسلامي، 1410ق.
  • نایینی، محمدحسین، کتاب الصلاة، چ1، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1411ق.
  • همدانی، رضا بن محمد هادی، مصباح الفقیه، چ1، قم، المؤسسة‌ الجعفریة‌ لأحیا‌ء التراث‌، 1376ش.
  • یزدی، محمد کاظم بن عبد العظیم، العروة الوثقی (عدة من الفقهاء، جامعه مدرسين)، چ1، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1421ق.