حجاب

از ویکی‌موضوع
انواع حجاب


حجاب به معنای پوشاندن اعضای بدن از نگاه نامحرمان است. از نظر فقیهان، پوشش زنان از ضروریات دین به شمار می‌رود. حد پوشش واجب برای زنان پوشاندن تمامی بدن به جز گردی صورت و دست‌ها است که باید از نگاه نامحرمان پوشانده شود. حد واجب پوشش برای مردان نیز پوشاندن عورتین است حتی در حالتی که مرد بداند زن او را از روی شهوت نگاه می‌کند، پوشاندن بیش از این مقدار بر مرد واجب نیست. به اعتقاد فقیهان، میان پوشش و نگاه به نامحرم ارتباطی مستقیم وجود دارد؛ بدین معنا که اگر پوشاندن عضوی واجب باشد، حرمت نگاه به آن نیز اثبات می‌شود. در کناب‌های فقهی و برخی از روایات اسلامی، واژه «ستر» برای پوشش زنان به کار رفته است و در فقه احکام مربوط به پوشش زنان معمولاً در دو بخش مطرح می‌شود: نخست، در بخش نماز، جایی که به بحث پوشش و لباس نمازگزار پرداخته می‌شود، و دوم، در بخش ازدواج، که در آن حکم نگاه طرفین عقد به یکدیگر هنگام خواستگاری مطرح می‌شود.

به گفتهٔ پژوهشگران، حجاب در اسلام به تدریج و در مراحل مختلف تشریع شد. ابتدا در سال پنجم هجری، آیات مربوط به حجاب همسران پیامبر(ص) نازل شد، سپس در سال ششم هجری و در پی ماجرای «افک»، آیات سوره نور، حکم حجاب را برای مسلمانان مشخص کردند. علامه طباطبایی این روند را ناشی از شایعه‌پراکنی دشمنان علیه زنان پیامبر(ص) می‌داند. در قرآن کریم، آیات مختلفی در مورد پوشش زنان وجود دارد، از جمله آیات ۳۱ سوره نور و ۵۹ سوره احزاب که به عنوان آیات الاحکام در خصوص پوشش زنان مورد بررسی قرار گرفته‌اند. مفسران مانند مقدس اردبیلی، جرجانی و راوندی به تحلیل این آیات پرداخته‌اند. به گفته مکارم شیرازی، حداقل شش آیه از آیات قرآن بر وجوب حجاب برای زنان در مقابل نامحرم دلالت می‌کند.

مفهوم حجاب و رابطه آن با عفاف[ویرایش | ویرایش مبدأ]

[۱]حجاب به‌عنوان پوششی تعریف می‌شود که نقش مانع و حائل را بین دو چیز ایفا کرده و برای پوشاندن و جلوگیری از دیده شدن به کار می‌رود.[۲] همچنین حجاب به‌عنوان چیزی تعریف شده است که مانع دیدن یا دسترسی به چیزی می‌شود.[۳] در فرهنگ‌های معین[۴] و عمید[۵] حجاب به‌معنی پرده، ستر و نقابی است که زنان برای پوشاندن چهره خود از آن استفاده می‌کنند.

فقیهان حجاب را به معنای لباس دانسته‌اند که زن برای پوشاندن عورت خود از نگاه بیگانگان به تن می‌کند.

در قرآن کریم واژه عفت به معنای پوشاندن اعضا بدن از دید نامحرمان[۶] و ستر عورت آمده است[۷] گفته شده حفظ حجاب و دوری کردن از رفتارها و گفتارهای تحریک‌آمیز و خودآرایی برای نامحرم از نشانه‌های عفت در قرآن است.[۸] این مفهوم شامل حفظ تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه است و نتیجه آن ظهور پوشش ظاهری است. از این رو، عفاف به‌عنوان فلسفه و علت وجودی حجاب شناخته می‌شود.[۹] همچتین گفته شده است داشتن حجاب و پوشش ظاهری به‌تنهایی به معنای برخورداری از همه مراتب عفت و پاکدامنی نیست؛ همان‌گونه که حجاب ظاهری لزوماً بیانگر عفاف درونی نیست، از سوی دیگر، عفاف نیز بدون رعایت پوشش ظاهری قابل تصور نمی‌باشد.[۱۰]

از نظر امام خمینی، فقیه و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، اسلام با هر آنچه برخلاف عفت باشد مخالفت می‌کند و مردم را به رعایت حجاب اسلامی دعوت می‌نماید و معتقد است که حجاب اسلامی، برخلاف تصور برخی، با آزادی فردی تضادی ندارد.[۱۱]

واژه شناسی حجاب در قرآن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به گفتهٔ قرآن‌پژوهان، کلمه حجاب از ریشه‌ی (ح ج ب) هفت بار در قرآن استعمال شده است و به معنی حایل و پرده به کار رفته است؛ پرده‌ای که جلوی دیدن را می‌گیرد.[۱۲] در کتاب «قاموس قرآن» در بخش وجوه و لغات مشترک، چهار وجه برای کلمه «حجاب» ذکر شده است:

  • وجه اول: در سوره ص آیه ۳۲ به معنی کوه؛
  • وجه دوم: در سوره‌ی احزاب آیه ۵۳ و سوره‌ی مریم آیه ۱۷ به معنی پوشش؛
  • وجه سوم: در سوره‌ی شوری آیه ۵۱ و سوره‌ی مطففین آیه ۱۵ به معنای آفتی که ایجاد مانع می‌کند؛
  • وجه چهارم: به معنای دیوار و حائل که در آیه‌ی ۴۶ سوره‌ی اعراف به آن اشاره شده است.[۱۳]

از واژه‌هایی که در قرآن برای تعیین حدود حجاب به کار رفته‌اند، «جَلابیب» و «خِمار» است. جلباب نوعی پوشش است که زن به منظور حفظ حجاب خود آن را بر سر می‌گذارد و به وسیله‌ی آن، سر و سینه‌اش را می‌پوشاند.[۱۴] کلمه خِمار تنها یک‌بار، آن هم در آیه‌ی ۳۱ سوره‌ی نور با تلفظ "بِخُمُرِهِنَّ"، به کار رفته است. **خمار** لباسی است که زن سر و سینه‌اش را با آن می‌پوشاند.[۱۵]

جایگاه حجاب در فقه شیعی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از نگاه فقیهان اصلِ پوشش زنان از ضروریات دین است[۱۶] اما در مورد حدود پوشش، اختلاف نظرهایی میان فقها وجود داشته است. در کتاب‌های فقهی[۱۷] و تفسیری[۱۸] حجاب به‌عنوان نوعی پوشش خاص تعریف شده است که زن را ملزم می‌کند در حضور نامحرم آن را رعایت کند.

اصطلاح رایج در کتاب‌های فقهی برای پوشش زنان، واژه «ستر» است.[۱۹] «ستر» برای اشاره به پوششی به کار می‌رود که چیزی را از دید یا دسترس پنهان می‌کند، مثل پوشش بدن یا چهره. برخلاف «حجاب» که علاوه بر پوشش، مفهوم مانع بودن و جداکننده بودن بین دو چیز را هم دارد.[۲۰]

موضوع حجاب و پوشش در کتاب‌های فقهی به صورت بخش مستقلی بیان نشده است. فقیهان معمولاً در دو بخش به این موضوع پرداخته‌اند: یکی در بخش نماز، به مناسبت بحث پوشش و لباس نمازگزار،[۲۱] و دیگری در بخش ازدواج،[۲۲] جایی که به حکم نگاه کردن طرفین عقد به یکدیگر هنگام خاستگاری پرداخته شده است. در این دو بخش، احکام مربوط به نگاه کردن به‌طور عام و احکام مربوط به ستر مورد بررسی قرار گرفته است.

مراحل تشریع حجاب در قرآن کریم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به گفتهٔ پژوهشگران،[۲۳] نحوه تشریع مراحل حجاب سال‌های پایانی سال پنجم هجری در جریان ولیمه ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش ، آیه حجاب همسران پیامبر بر آن حضرت نازل شد.مردم برابر دستور این آیه شریفه می‌بایست از پرده با همسران پیامبر سخن بگویند[۲۴] در مرحله دوم خویشاوندان نسبی از دایره این حکم بیرون شد و آنان اجازه یافتند با همسران پیامبر بی آنکه پرده‌ای در بین باشد سخن بگویند[۲۵] در مرحله سوم جلباب به‌عنوان حقی برای همسران و دختران پیامبر و زنان مومن قرار داده شد[۲۶] در مرحله چهارم آیات سوره نور احکام حجاب بانوان را روشن ساخت.[۲۷]

براساس نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، حکم وجوب حجاب حدود سال ششم بعثت تشریع شده است. ایشان مستند این نظر را آیاتی از سوره‌ی نور می‌دانند که به ماجرای «افک» و شایعه‌سازی درباره‌ی همسر پیامبر و زنان پاکدامن اشاره دارد. به گفته علامه طباطبایی، در آن زمان منافقان و افراد فرصت‌طلب با هدف تخریب حیثیت زنان مسلمان، اقدام به شایعه‌پراکنی می‌کردند. در واکنش به این فضای آلوده، آیات مربوط به حجاب نازل شد و از آن پس، رعایت حدود حجاب در میان مسلمانان جدی گرفته شد؛ در حالی که پیش از آن، حجاب به‌صورت گسترده رعایت نمی‌شد.[۲۸]

حدود فقهی پوشش نمازی و نگاه به نامحرم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به عقیده فقیهان در اسلام حد واجب پوشش برای مردان، پوشاندن عورتین بیان شده است. بسیاری از فقها معتقدند که حتی در حالتی که مرد بداند زن او را از روی شهوت نگاه می‌کند، پوشاندن بیش از این مقدار بر مرد واجب نیست.[۲۹]

به فتوای فقیهان همانطور که پوشش برای زنان لازم است نگاه به اندام زنان هم بر مردان حرام است.[۳۰] یعنی چون رعایت پوشش برای زنان واجب است نگاه به آنها نیز جایز نیست.[۳۱] به عقیده محمد سند بحرانی، از مراجع تقلید ساکن نجف، اگر پوشش عضوی واجب شد حرمت نگاه به آن هم اثبات می‌شود.[۳۲]

ابن‌جنید اسکافی، از فقیهان شیعه در قرن چهارم هجری، معتقد است که زن آزاد یا غیرآزاد (کنیز) می‌تواند بدون پوشاندن سر، نماز بخواند به شرط آنکه غیر از محرم، کسی او را نبیند. همچنین از امام صادق (ع) [۳۳] نقل شده است که زن مسلمان آزاد می‌تواند بدون پوشش سر، نماز بخواند.[۳۴]

محقق حلی در کتاب «نکاح» بر این باور است که نگاه به وجه و کفین نامحرم در مرتبه‌ی اول مکروه است و در دفعات بعد، دارای اشکال (حرام) است. [۳۵] هرچند در جایی دیگر چنین می‌نویسد که نگاه به نامحرم مطلقاً حرام است.[۳۶] اما در کتاب «صلاة» معتقد است که وجه و کفین استثناء شده‌اند، هرچند در مورد پاها دچار تردید است. [۳۷] دلایل این نظر را نیز در کتاب «المعتبر» بیان کرده است.[۳۸] علامه حلی در مسئله‌ی نگاه به نامحرم دو حکم مطرح کرده‌اند: یکی اینکه نگاه به نامحرم مطلقاً حرام است[۳۹] و دیگر اینکه نگاه به نامحرم در مرتبه‌ی اول مکروه است.[۴۰] ایشان بر این عقیده است که کشف صورت و دست‌ها تا مچ در نماز جایز است، هرچند سر باید پوشانده شود. دلیل این نظر، وجود اجماع بر جواز کشف صورت است.[۴۱] علامه حلی در مورد عدم لزوم پوشش دست‌ها تا مچ، به سه دلیل استناد می‌کند: اول، روایت زراره؛[۴۲] دوم، نیاز به باز بودن دست‌ها تا مچ برای انجام امور روزمره مانند اخذ و اعطاء؛[۴۳] و سوم، حرام بودن پوشاندن صورت و دست‌ها تا مچ در حال احرام.[۴۴]

ابن‌فهد حلی در موضوع پوشش در نماز و خارج از نماز در مقابل نامحرم بر این عقیده است که زن باید تمام بدن خود را، به جز صورت، دست‌ها تا مچ و پاها، بپوشاند.[۴۵]

محقق کرکی در کتاب «نکاح» معتقد است که نگاه به جز صورت، به هیچ‌یک از اعضای بدن زن جایز نیست. اما در کتاب صلاه قائل به جواز کشف صورت و دست‌ها تا مچ در مقابل نامحرم شده است. وی دلیل این نظر را تفسیر آیه: (إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنهَا) می‌داند که شامل نماز و غیر نماز می‌شود و منظور از آن، صورت و دست‌هاست. اما روایت محمد بن مسلم از امام محمد باقر(ع) که استثناء صورت، دست‌ها و پاها را از آن استفاده می‌شود، تنها در حال نماز معتبر است.[۴۶]

محقق بحرانی معتقد است که میان ستر در نماز و خارج از نماز تفاوتی وجود ندارد. او بر این رأی است که تمام بدن زن باید پوشانده شود و تنها صورت (وجه) را استثناء قرار داده است. وی قول برخی از فقها را که دست‌ها (کفین) یا پاها (قدمین) را استثناء کرده‌اند، نادرست می‌داند.[۴۷]

شیخ طوسی در خصوص حدود پوشش زنان و نگاه به صورت و دست‌ها، عبارات مختلفی بیان کرده است. برای مثال، در کتاب المبسوط قائل به این است که نگاه به صورت و دست‌ها جایز است، اما کراهت دارد.[۴۸] در کتاب النهایة، نگاه به صورت و دست‌ها را حرام می‌داند.[۴۹] و در برخی دیگر از آثار خود، قائل به جواز نگاه به صورت و دست‌ها است.[۵۰]

ابن زهره در خصوص حدود پوشش زنان معتقد است که زنان باید تمام بدن خود را بپوشانند.[۵۱]

ابن حمزه نیز بر این عقیده است که تمام بدن زن باید پوشانده شود و تنها مواضعی که لازم نیست پوشانده شوند، همان مواضع سجده است.[۵۲]

از نظر امام خمینی، اسلام در موضوع حدود پوشش زنان مسلمان دستور می‌دهد که تمامی بدن زن به جز گردی صورت و دست‌ها باید از نامحرمان پوشانده شود. البته در صورتی که آرایش یا زینت در صورت و دست‌ها وجود داشته باشد، پوشاندن آن‌ها نیز واجب است. همچنین، در رابطه با شرایط پوشش، باید به رنگ، نوع، اندازه و سایر خصوصیات آن توجه شود به‌گونه‌ای که باعث نمایان شدن حجم بدن و جلب توجه نامحرمان نشود.[۵۳]

سید علی سیستانی، از مراجع تقلید، معتقد است که باز گذاشتن صورت و دست‌ها برای زن در مقابل نامحرمان جایز است، مشروط به این‌که از عدم وقوع در حرام برای خود و دیگران مطمئن باشد.[۵۴]

آیات الاحکام مربوط به پوشش زنان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در قرآن کریم، در سوره‌های نور و احزاب آیات متعددی در باب پوشش و حدود و کیفیت آن آورده شده است. مقدس اردبیلی در تفسیر آیات ۳۱ سوره نور و ۵۹ سوره احزاب، آیات الاحکام مربوط به پوشش زنان را بررسی کرده است.[۵۵] جرجانی نیز دیدگاه خود را در تفسیر آیه ۲۶ سوره اعراف [۵۶]و آیه ۳۱ سوره نور[۵۷] بیان می‌کند. راوندی نیز با استناد به آیات ۲۶ و ۳۱ سوره اعراف، پوشش زنان در هنگام نماز[۵۸] و همچنین آیه ۳۱ سوره نور[۵۹] و آیه ۵۳ سوره اعراف[۶۰] را به‌عنوان حجاب در برابر نامحرم مورد استدلال قرار داده است.

به‌گفته مکارم شیرازی، حداقل شش آیه از آیات قرآن بر وجوب حجاب برای زنان در مقابل نامحرم دلالت می‌کند.[۶۱]

آیه ۵۳ سوره احزاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آیه ۵۳ سوره احزاب به این صورت است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَىٰ طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَٰكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ ۖ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ ۚ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ۚ ذَٰلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ۚ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا ۚ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا» ای مؤمنان! به خانه های پیامبر جز آنکه برای خوردن غذایی به شما اجازه دهند وارد نشوید، چشم انتظار فرا رسیدن وقت خوردن آن هم نباشید [که پی در پی آوردنش را بخواهید و از این جهت اسائه ادب کنید]؛ ولی هنگامی که دعوت شدید وارد شوید، و چون غذا خوردید و بی آنکه [پس از صرف غذا] سرگرم سخن گردید، پراکنده شوید، این [کار که بنشینید و سرگرم سخن گردید] پیامبر را آزار می دهد و از شما حیا می کند [که بیرونتان کند] ولی خدا از حق حیا نمی کند. و زمانی که از همسرانش متاعی خواستید از پشت پرده و حجابی از آنان بخواهید، که این برای قلب شما و قلب های آنان پاکیزه تر است. و شما را نسزد [و جایز نباشد] که پیامبر خدا را آزار دهید. و بر شما هرگز جایز نیست که پس از او با همسرانش ازدواج کنید؛ که این [کار] نزد خدا بزرگ است.

به گفته قرآن‌پژوهان، در سال پنجم هجری، پس از ازدواج پیامبر اسلام با زینب بنت جحش،[۶۲] ایشان ولیمه‌ای ترتیب دادند و اصحاب را برای شرکت در آن دعوت کردند.[۶۳] پس از صرف غذا، سه نفر از اصحاب در خانه پیامبر ماندند و به گفت‌وگو پرداختند، که موجب ناراحتی پیامبر شد، زیرا ایشان قصد داشتند با همسر خود خلوت کنند. این اتفاق زمینه‌ساز نزول آیه ۵۳ سوره احزاب شد.[۶۴] به گفته موزخان، در این آیه، خداوند به مسلمانان دستور می‌دهد که بدون اجازه وارد خانه پیامبر نشوند، جز برای صرف غذا، و پس از آن باید فوراً خانه را ترک کنند.[۶۵] همچنین، در صورت درخواست از همسران پیامبر، باید از پشت پرده و با رعایت حریم خصوصی این کار صورت گیرد.[۶۶]به گفته ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید، این حکم (ارتباط با نامحرم از پشت پرده و با رعایت حریم خصوصی) بر همسران حضرت محمد(ص) اختصاص داشت و درباره دیگر زنان مسلمان، تنها حفظ پوشش اسلامی کافی است.[۶۷]

آیه ۵۹ سوره احزاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقیهان[۶۸] و مفسران[۶۹] با استناد به آیه ۵۹ سوره احزاب که به آیه جلباب مشهور است،[۷۰] بر ضرورت و واجب بودن پوشش برای بانوان تأکید کرده‌اند.

آیه ۵۹ سوره احزاب به این صورت است: «یا أَیهَا النَّبِی قُل لِّأَزْوَاجِک وَبَنَاتِک وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِک أَدْنَی أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَکانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا» ترجمه: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب‌های خود را بر خویش فروافکنند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است. و خداوند همواره آمرزنده و رحیم است.»

در تفسیر این آیه، محقق اردبیلی می‌گوید که پوشاندن پاها تا قوزک در نماز ضروری نیست. او بر پایه اصل سهولت در دین و رفع سختی، وجوب پوشاندن پاها را نمی‌پذیرد و به همین دلیل این تکلیف را منطقی نمی‌داند. همچنین اشاره می‌کند که در بیابان‌ها و روستاها زنان معمولاً پاهای خود را تا قوزک نمی‌پوشاندند و هیچ منع شرعی برای این کار از سوی ائمه یا علما وجود نداشته است. به عقیده او، این نوع حجاب برای زنان دشوار است و همین امر موجب می‌شود که چنین تکلیفی در شرایط طبیعی و عرفی، چندان معقول به نظر نرسد.[۷۱]

آیه ۳۱ سوره نور[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آیه ۳۱ سوره نور که به آیه حجاب مشهور است،[۷۲] از دیدگاه فقیهان[۷۳] و مفسران[۷۴] به این معناست که با نزول این آیه، حجاب بر زنان واجب شده است.[۷۵]

«وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

ترجمه: «و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست. باید روسری خود را بر گردن خویش بیفکنند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که از زن بی‌نیازند یا کودکانی که بر عورت‌های زنان وقوف پیدا نکرده‌اند آشکار نکنند و پاهای خود را به گونه‌ای به زمین نکوبند که آنچه از زینتشان نهفته می‌دارند، معلوم گردد. و همگی به درگاه خدا توبه کنید، ای مؤمنان، باشد که رستگار شوید.»

در تفسیر آیه، جرجانی به مفهوم «ابدأ» (آشکار کردن) و «زینت» پرداخته است. به گفته او، زینت به هر چیزی اطلاق می‌شود که سبب تجمل می‌گردد، چه زینت‌های ظاهری مانند لباس‌های گران‌قیمت و چه زینت‌های باطنی مانند جواهرات، انگشتر و خلخال. جرجانی تأکید می‌کند که آنچه حرام است، نشان دادن این زینت‌ها است، به‌ویژه زینت‌های باطنی که می‌توانند موجب تحریک شهوت شوند، برخلاف زینت‌های ظاهری.[۷۶] براساس نظر فقیهان[۷۷] و همچنین برخی از روایات،[۷۸] مقصود از «زینت آشکار» در آیه، گردی صورت و دست‌ها (تا مچ) است و پوشاندن سایر بخش‌های بدن الزامی شمرده شده است.[۷۹]

حجاب در احادیث[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در روایات اسلامی، علاوه بر واژه «حجاب»،[۸۰] از واژه «سِتر»[۸۱] نیز برای بیان مفهوم پوشش و پوشاندن استفاده شده است. برخی از روایات دلالت بر لزوم حجاب برای زنان در برابر نامحرمان دارند و گفته می‌شود این روایات به حد تواتر رسیده‌اند.[۸۲]بر اساس گفته برخی از فقها این روایات را در هفت گروه می‌توان دسته‌بندی کرد،[۸۳] که برخی از آن‌ها عبارتند از:

روایاتی درباره تبیین آیه ۶۰ سوره نور[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این گروه از روایات[۸۴] به آیه ۶۰ سوره نور[۸۵] اشاره دارند که درباره زنان سالخورده (القواعد من النساء) نازل شده است. در این آیات، به زنان مسن که دیگر برای ازدواج خواستار ندارند، اجازه داده شده است تا جلباب (روسری) خود را بردارند.[۸۶] به نظر فقیهان، براساس این روایات، حکم مذکور نشان می‌دهد که بر سایر زنان، پوشاندن بدن و موی سر واجب است.[۸۷]

روایاتی درباره حجاب کنیزان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی روایات درباره حجاب کنیزان سؤال کرده‌اند که در پاسخ، محدوده‌ای آزادتر برای آن‌ها بیان شده است.[۸۸] به گفته فقیهان این پرسش‌ها نشان‌دهنده این است که اصل وجوب حجاب، امری مسلم بوده و صرفاً در مورد برخی گروه‌ها، استثنائاتی وجود داشته است.[۸۹]

روایاتی درباره زمان وجوب حجاب برای دختران[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گروهی از روایات بر این نکته تأکید دارند که دختران از سن بلوغ به بعد، موظف به رعایت حجاب هستند.[۹۰] به گفته ناصر مکارم شیرازی، این روایات، نه‌تنها سن تکلیف در رعایت حجاب را مشخص می‌کنند، بلکه نشان می‌دهند که اصل وجوب حجاب در میان مسلمانان، مورد قبول بوده است.[۹۱]

موارد استثنا از حجاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حجاب در اسلام به‌طور عمده برای محدود کردن تقاضا از سوی مردان و عرضه از سوی زنان است، اما در موارد خاص این حکم استثنا شده است. برای مثال، زنان می‌توانند زینت خود را در برابر محارم، افراد فاقد شهوت (مانند مردان پیر) و کودکان نمایان کنند. همچنین، در برخی شرایط خاص مانند خواستگاری،[۹۲] ضرورت پزشکی،[۹۳] یا در مواقع اضطراری (مانند نجات از خطر)، نگاه به نامحرم مجاز است. علاوه بر این، نگاه به زنان اهل ذمه (غیرمسلمان) نیز در صورت عدم قصد لذت و ریبه جایز است.[۹۴]

حجاب در شبهه جزیره عربستان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جواد علی، تاریخ‌پژوه، می‌گوید پیش از بعثت پیامبر (ص)، مردم عربستان عموماً لباس می‌پوشیدند، اما لباس‌های مناسب و باکیفیت بیشتر در دسترس قشر مرفه بود و بسیاری از مردم به لباس‌های کهنه یا ساده اکتفا می‌کردند. با این حال، برخی مقررات پوشش به‌طور نسبی رعایت می‌شد؛ برای مثال، دختران پس از بلوغ، لباس‌های بلند و پوشیده می‌پوشیدند تا نشان دهند به سن بلوغ رسیده‌اند.[۹۵]

صاحب تفسیر کشاف نیز درباره پوشش زنان پیش از اسلام می‌گوید که زنان معمولاً لباس‌هایی با یقه باز می‌پوشیدند و روسری‌شان را به شیوه‌ای می‌بستند که پشت آن نمایان بود، مشابه پوشش برخی مردان عرب آن زمان.[۹۶]

گزارشی منسوب به آن دوران نقل شده است که حفصه، دختر عبدالرحمن، با روسری نازکی بر سر نزد عایشه آمد. عایشه روسری نازک او را پاره کرده و روسری ضخیم‌تری به جای آن به او داد.[۹۷] به اعتقاد پژوهشگران، این دسته از روایات نشان می‌دهد که پیش از نزول آیات مربوط به حجاب و وجوب پوشش، زنان عرب تلاش می‌کردند خود را از دید نامحرمان بپوشانند. آنها علاوه بر روسری، از نقابی نیز استفاده می‌کردند که در آن زمان رایج بود و برای پوشاندن صورت در برابر مردان و جوانان شهوتران کاربرد داشت.[۹۸]

حجاب در ادیان ابراهیمی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آیین یهودیت،مسیحیت و زرتشت حجاب برای زنان امری مورد تاکید بوده است. کتاب‌های مقدس مذهبی، دستورات و احکام دینی، آداب و مراسم، و سیره عملی پیروان این ادیان، بهترین گواه بر اثبات این مدعاست. براون واشنایدر در کتاب پوشاک اقوام مختلف به بررسی لباس‌های ملی و رایج از دوران باستان تا قرن بیستم پرداخته است. این اثر نشان می‌دهد که یهودیان، مسیحیان، اعراب، یونانیان، رومیان، آلمانی‌ها و ساکنان خاور نزدیک حجاب را رعایت کرده و اغلب سر خود را می‌پوشاندند.[۹۹] در این بخش می‌توان بررسی کرد که پوشش زنان در ادیان و اقوام مختلف چگونه بوده است:

یهودیت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آئین یهود، به ویژه در کتاب «تلمود»، دستوراتی برای پوشش و رفتار زنان وجود دارد که برخی از آن‌ها به‌طور خاص به پوشش زنان در انظار عمومی و تعاملات اجتماعی اشاره دارد. طبق اصول اخلاقی «تلمود»، که یکی از کتاب‌های مهم دینی و فقه مدون یهودیان است، آمده است که اگر زنی از قوانین یهود تخلف کند، مانند آنکه بدون پوشش مناسب در ملأعام حضور یابد، با مردان نامحرم صحبت کند یا صدایش آن‌قدر بلند باشد که همسایگان صدای او را بشنوند، مرد می‌تواند بدون پرداخت مهریه، او را طلاق دهد.[۱۰۰]

در کتاب تورات نیز آیاتی وجود دارد که بر اهمیت حجاب تأکید می‌کنند. یکی از این نکات، نهی از تشابه میان لباس مرد و زن است؛ به‌طوری‌که در تورات آمده است مرد نباید لباس زنانه بپوشد و زن نیز نباید لباس مردانه بپوشد. هر کسی که این کار را انجام دهد، نزد یهودیان عملی مکروه محسوب می‌شود.[۱۰۱]

مورخان نیز از حجاب سخت‌گیرانه زنان یهودی سخن گفته‌اند.[۱۰۲] مرتضی مطهری در این زمینه اشاره می‌کند که در میان یهودیان و مللی که از تفکر یهود پیروی می‌کردند، حجاب به شکلی بسیار شدیدتر از آنچه اسلام خواسته است، رعایت می‌شده است. به طور خاص، در این جوامع، سخن از پوشاندن سر و صورت زنان نبوده، بلکه هدف اصلی این بود که زنان به‌طور کلی پنهان شوند و حضور آنان به نوعی نادیده گرفته شود. این نگرش به حجاب و پوشش، در میان آن‌ها رایج و متداول بوده است.[۱۰۳]

مطابق با مبنای حجاب در شریعت یهود، کاربرد واژه‌های «چادر» و «برقع»، که به معنای روپوش صورت است، کیفیت پوشش زنان یهودی را نشان می‌دهد. همچنین، بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان و پرهیز از هرگونه آرایش برای دیگر مردان تأکید شده است.[۱۰۴] با وجود سخت‌گیری‌های حجاب در یهودیت، پس از رنسانس و تحولات اجتماعی اروپا، بسیاری از زنان یهودی از قوانین حجاب کنار رفتند و از کلاه‌گیس به‌عنوان پوشش استفاده کردند. امروزه برخی از بانوان یهودی ارتدوکس در اسرائیل همچنان پوشش سر را رعایت می‌کنند.[۱۰۵]

مسیحیت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در انجیل نیز به پوشش زنان اشاره شده است. در دوران قرون وسطی، زنان مسیحی در کلیساها با روسری و پوشش‌های بلند ظاهر می‌شدند. یکی از مورخان در کتاب خود درباره حکم حجاب و پوشش در آیین مسیحیت، به عقاید کلمنت و ترتولیان (دو مرجع مسیحی و اسقف بزرگ) اشاره می‌کند. طبق این عقاید، زن باید کاملاً پوشیده و با حجاب باشد، مگر آنکه در خانه خود باشد، چرا که تنها لباسی که او را می‌پوشاند می‌تواند از خیره شدن نگاه‌ها به او جلوگیری کند. زن نباید صورتش را در معرض دید قرار دهد و برای یک زن مسیحی در پیشگاه خداوند شایسته نیست که در برابر بیگانگان با زیورآلات آشکار ظاهر شود. حتی موی سر او باید مخفی باشد، زیرا دیدن آن برای بینندگان خطرناک است.[۱۰۶]

در کتاب «رسائل حجابیه» از قول شمایش یونس، مفسر انجیل، در شرح آیه سوم آمده است که زنان خواهان آزادی و کشف حجاب بودند و از روش پیشینان، یونانیان، شرقیان و غربیان خارج شدند. آنها بدون چادر و روبند به کلیسا می‌آمدند و عبادت و موعظه می‌کردند. در نتیجه، پولس آنها را نهی می‌کرد که از این رفتار خود بازگردند. او می‌فرماید: «رئیس و بزرگ هر مؤمن مسیح است و رئیس و بزرگ هر زن شوهر اوست و زن باید از شوهر خود محافظت کند و سر و صورت خود را بپوشاند، مگر برای شوهر خود.» همچنین در شرح آیه ششم آمده است: «زن در صورتی محترم است که همیشه با چادر و روبند باشد و در غیر این صورت، در حکم زن‌های زناکار خواهد بود.»[۱۰۷]

زرتشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آیین زرتشت، پوشش خاصی به عنوان حجاب برای زنان الزام نشده است، اما لباس‌های مرسوم و قدیمی زرتشتیان که شامل لباس بلند، شلوار و سرپوشی مانند چادر یا شنل می‌شود، مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است. البته بر هر مرد و زنی واجب است که هنگام انجام مراسم عبادی و نیایش، سر خود را بپوشاند.[۱۰۸] در خُرده اوستا به‌صراحت آمده است: «همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را می‌پوشیم، و آنگاه به درگاه دادار اهورامزدا نماز می‌گزاریم.»[۱۰۹]

حجاب در ایران باستان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نمادهای پوشش در میان زنان ایران باستان به‌قدری برجسته است که برخی از اندیشمندان و مورخان تمدن، ایران را به عنوان یکی از خاستگاه‌های مهم ترویج حجاب در جهان معرفی کرده‌اند.[۱۱۰] به گفته پژوهشگران، زنان ایران‌زمین از زمان مادها، که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی بوده‌اند. پوشش آن‌ها شامل پیراهن بلند چین‌دار، شلوار تا مچ پا، چادر و شنلی بلند بر روی لباس‌هایشان می‌شده است.[۱۱۱]

نوع موضوع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

یکی از مراحل اصلی در شناخت و تحلیل موضوعات فقهی، شناسایی نوعیت موضوع است. برای درک دقیق نوعیت هر موضوع، باید ابتدا مشخص شود که آیا این موضوع در دسته‌بندی موضوعات منصوص یا غیرمنصوص قرار دارد. در صورت منصوص بودن، لازم است که بررسی کنیم این موضوع مخترع شرعی است یا مقید شرعی. چرا که عدم دقت در این مرحله می‌تواند منجر به اشتباهات در مراحل بعدی تحلیل موضوع، انتخاب منابع و روش‌های صحیح تحقیق و بررسی شود.[۱۱۲]

در مورد موضوعاتی چون «حجاب»، باید توجه داشت که این موضوع در برخی آیات و روایات منصوص مطرح شده و به‌عنوان یک حکم شرعی قطعی شناخته می‌شود. به عنوان مثال، آیه ۳۱ سوره نور که به وضوح در مورد «ستر عورت» زنان و پوشش مناسب سخن می‌گوید، این حکم را به عنوان یک حکم منصوص و قطعی معرفی می‌کند.[۱۱۳] علاوه بر این، بسیاری از روایات اهل بیت(ع) نیز این موضوع را به‌طور خاص ذکر کرده و بر وجوب حجاب تأکید دارند.[۱۱۴] این امر نشان‌دهنده این است که «حجاب» نه تنها یک حکم شرعی ثابت، بلکه از موضوعات مقید شرعی نیز به شمار می‌رود.

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. قلعه‌جی، معجم لغة الفقهاء، ۱۴۰۸ق، ذیل واژه «حجاب».
  2. برای نمونه نگاه کنید به: جوهری، الصحاح، ۱۴۰۷ق، ذیل واژه «حجب»؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه «حجب»؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه «حجب».
  3. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۲۱۹.
  4. معین، فرهنگ فارسی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۳۴۰.
  5. عمید، فرهنگ فارسی، ۱۳۶۳، ج۱، ص۷۷۹.
  6. سوره احزاب، آیه ۵۹.
  7. سوره مومنون، آیات ۳۰-۳۱.
  8. هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، ۱۳۹۵ش، ج۲۰، ص۴۴۵-۴۴۸.
  9. میرعارفین، «عفاف زن در متون مقدس»، ص۱۹۲.
  10. برای نمونه نگاه کنید به: شاپوریان، عفاف و حجاب، ۱۴۰۰، ص۲۷-۲۸؛ هاشمی، «رابطه حجاب و عفاف»، ص۱۳.
  11. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۲۲، ص۱۶۱.
  12. قرآن کریم، ترجمه‌ی مهدی الهی قمشه‌ای، ص۲۳.
  13. قرشی بنابی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۱۰۳.
  14. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن‏، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۳۶۱؛ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان‏، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۵۰۹؛ مکارم شیرازی،تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص ۴۲۸؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۵.
  15. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۲۹۸ و ۴۳۳. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۱۲۹.
  16. برای نمونه نگاه کنید به: مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۵۳؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار التفسیر، ج۵، ص۲۲۹؛ حکیم، مستمسک العروة الوثفی، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۳۹.
  17. مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۷۵؛ حلّی، تذکرة الفقهاء، ۱۳۸۸ق، ج۲، ص۵۷۳؛ امام خمینی، توضیح المسائل، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۹۲۸.
  18. برای نمونه نگاه کنید به: جصاص، احکام القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۲۴۱؛ صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه، ۱۴۰۶ق، ج۲۴، ص۱۹۲؛ جرجانی، درج الدرر فی تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۲۵۹؛ صدر، محمد صلی الله علیه و آله فی القرآن، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۳.
  19. برای نمونه نگاه کنید به: علامه حلی، تذکرة الفقهاء، المکتبة المرتضویة، ج۲، ص۵۷۳.
  20. برای نمونه نگاه کنید به: مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۸۵ش، ج۵، ص۴۸؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۲۱۹.
  21. طباطبایی، العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۶-۳۱۹.
  22. محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۲۷؛ شهید ثانی، مسالک الأفهام الی نمقیح شرائع الإسلام، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۴۰.
  23. صادقی تبریزی، «حجاب و مراحل تشریع آن در قرآن»، ص۵۱.
  24. سوره احزاب آیه ۵۳.
  25. سوره احزاب آیه ۵۵.
  26. سوره احزاب آیه ۵۹.
  27. سوره تور آیه ۳۱.
  28. علامه طباطبائی، المیزان، ج۲۰، ص۱۰۶-۱۰۷.
  29. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۲۴۴، م۲۳؛فیاض، رساله توضیح المسائل، ص۵۳۹، م۲۵۳۳؛ روحانی، منهاج الصالحین، ج۲، ص۴۹۳، م۲۸۷۳؛ خویی، منهاج الصالحین، ج۲، ص۲۶۰، م۱۲۳۳؛ حکیم، منهاج الصالحین، ج۲، ص۲۷۶، م۴.
  30. برای نمونه نگاه کنید به: علامه حلی، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج۴، ص۲۷۱؛ حکیم، مستمسک العروه الوثقی، ج۵، صص۲۴۰-۲۴۱؛ اشتهاردی، مدارک العروه، ج۳۲ ص۴۲؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۴۴؛ شبیری زنجانی، کتاب نکاح، ج۱، ص۳۴۰-۳۴۹.
  31. اشتهاردی، مدارک العروه، ج۳۲ ص۴۲.
  32. بحرانی، سند العروه الوثقی، کتاب النکاح، ج۱، ص۲۳-۲۴.
  33. طوسی،الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج ۱، ص ۳۸۹
  34. اشتهاردی، مجموعه فتاوی ابن‌جنید، ۱۴۱۶ق، ص۵۱.
  35. محقق حلی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام، ج۲، ص۲۱۳.
  36. محقق حلی، المختصر النافع فی فقه الامامیه، ص۴۳۴.
  37. محقق حلی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام، ج۱، صص۵۹-۶۰. محقق حلی، المختصر النافع فی فقه المامیه، ج۱، ص۲۵.
  38. محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، ج۲،ص۱۰۱-۱۰۲.
  39. علامه حلی، الارشاد الاذهان الی أحکام الایمان، ج۲، ص۵۵؛ علامه حلی، تذکره الفقها (ط-القدیمه)، ص۵۷۳.
  40. علامه حلی، تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه(ط-الحدیثه)، ج۳، ص۴۱۹؛ علامه حلی، قواعدالاحکام فی معرفه الحلال والحرام، ج۳، ص۶.
  41. علامه حلی، تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه (ط-الحدیثه)، ج۱، ص۲۰۲؛ علامه حلی، نهایه الاحکام فی معرفه الاحکام، ج۱، ص۳۶۶.
  42. طوسی، الاستبصار فیمااختلف من الاخبار، ج۱، صص۳۸۸-۳۸۹.
  43. علامه حلی، قواعدالاحکام فی معرفه الحلال والحرام، ج۲، صص۹۶-۹۹؛ علامه حلی، مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، ج۲، ص۴۴۷.
  44. علامه حلی، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج۴، صص۲۷۱-۲۷۴.
  45. ابن‌فهد حلی، احمد بن محمد، الرسائل الشعر، ص۱۵۱.
  46. محقق کرکی، جامع المقاصدفی شرح القواعد، ج۲، صص۹۲-۹۷.
  47. بحرانی، الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، ج۷، ص۶.
  48. طوسی،المبسوط فی فقه الامامیه، ج۴، ص۱۶۰.
  49. طوسی، النهایه فی مجرد الفقه والفتأؤی، ص۴۸۴.
  50. برای نمونه نگاه کنید به: طوسی، الاستبصارفیما اختلف من الاخبار، ج۱، ص۲۰۲؛ طوسی، الخلاف، ج۴، ص۲۴۸.
  51. ابن‌زهره، غنیه النزوع الی علمی الاصول والفروع، ص۶۵.
  52. ابن‌حمزه، محمدبن علی، الوسیله الی نیل الفضیله، ص۸۹.
  53. امام خمینی،استفتائات، ج۳، ص۲۵۴.
  54. سیستانی، الفقه للمغتربین، ص۳۰۵.
  55. مقدس‌اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان ارشاد الذهان، ج۲، ص۱۰۵-۱۰۶.
  56. جرجانی، تفسیر شاهی، جلد۱، ص۱۳۶-۱۳۹
  57. جرجانی، تفسیر شاهی، جلد۲، ص۳۶۰
  58. راوندی، فقه القران، ج۱، ص۹۵.
  59. راوندی، فقه القرآن، ج۲، ص۱۲۸-۱۲۹.
  60. راوندی، فقه القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۳.
  61. مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۵۳.
  62. طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۰، ص۵۰۷.
  63. واحدی نیشابوری، اسباب نزول القرآن، ۱۹۹۸م، ص۳۷۲.
  64. واحدی نیشابوری، اسباب نزول القرآن، ۱۹۹۸م، ص۳۷۲.
  65. یوسفی غروی، موسوعة التاريخ الإسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۰.
  66. یوسفی غروی، موسوعة التاريخ الإسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۰.
  67. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۴۰۱.
  68. برای نمونه، نگاه کنید به شبیری زنجانی، کتاب‌النکاح، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۴۶۲-۴۷۰؛ سبحانی، نظام النکاح، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۵۲؛ مکارم شیرازی، کتاب‌النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۲.
  69. طوسی، التبیان الجامع لعلوم القرآن، ج۸، ص۳۶۱؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۳۹.
  70. جمعی از محققان، فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، ۱۳۹۴ش، ص۱۲۶.
  71. مقدس اردبیلی، مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ج۲، ص۱۰۴. 
  72. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرةالمعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۸۱؛ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، ۱۳۹۴ش، ص۱۲۹.
  73. خویی، موسوعةالامام خویی، ۱۴۱۸ق، ج۳۲، ص۳۶-۴۷؛ علامه حلی، تذکرةالفقها، مؤسسه آل‌البیت، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷؛ فاضل مقداد، کنز العرفان فی فقه القرآن، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۹۲-۹۳.
  74. طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۱۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۱۱۱.
  75. خویی، موسوعةالامام خویی، ۱۴۱۸ق، ج۳۲، ص۳۶.
  76. جرجانی،تفسیر شاهی، ج۲، ص۳۶۱.
  77. شیخ انصاری، کتاب‌النکاح، ۱۴۱۵ق، ص۴۶-۴۷؛ شهید ثانی، مسالک، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۷.
  78. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۲ق، ج۲۰، ص۲۰۱-۲۰۲.
  79. مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۵۵.
  80. برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۳۳۸.
  81. ورام، تنبیه الخواطر، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۷۸.
  82. مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۵۳.
  83. مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۵۳.
  84. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۲ق، ج۲۰، ص۲۰۲-۲۰۴.
  85. سوره نور آیه۶۰.
  86. سبحانی، نظام النکاح فی الشریعه الاسلامیه الغراء، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۷-۶۸.
  87. مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۵۵.
  88. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۲ق، ج۲۰، ص۲۰۷.
  89. مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۵۵.
  90. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۲ق، ج۲۰، ص۲۲۸-۲۲۹.
  91. مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۵۶.
  92. سوره بقره آیه ۲۳۵.
  93. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۳۲، م۲۲.
  94. امام خمینی، تحريرالوسيله، ج۲، ص۲۴۴، م۲۷.
  95. علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۹۷۶م، ج۵، ص۴۷.
  96. زمخشری، کشّاف، ج۳، ص۲۳۱.
  97. ابن‌أنس، الموطأ، ج۲، ص۹۱۳.
  98. بغدادی، المنمق فی اخبار قریش، ۱۴۰۹ق، ص۱۶۳.
  99. براون واشنایدر،پوشاک اقوام مختلف،ص۲۳۱.
  100. دورانت،تاریخ تمدن، ۱۳۶۷ش، ج۴، ص۴۶۱.
  101. تورات، سفرتثنیه، باب۲۲، فقره۵.
  102. غفّار، المرأة المعاصرة،۱۴۰۵ق، ص۴۰.
  103. مطهری، مسئله حجاب، ۱۳۸۵ش، ص۱۹.
  104. عهد عتیق، سفر پیدایش، باب ۳۸، فقره ۱۵.
  105. کوهن، گنجینه‌ای از تلمود، ۱۳۸۲ش، ص ۱۹۸.
  106. الهی، زن وآزادی، ص۵۳.
  107. جعفریان، رسائل حجابیه، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۶۶.
  108. جیمز،دارمستتر،مجموعه قوانین زرتشت، ص ۶۵.
  109. اوستا، ترجمه هاشم رضی، بخش هشتم: خُرده اوستا، آفرینگان،ص ۴۰۳.
  110. برای نمونه نگاه کنید به: دورانت، تاریخ تمدن، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص ۷۸؛ راسل، زناشویی و اخلاق، ۱۳۸۱ش، ص ۱۳۵.
  111. ضیاءپور،پوشاک باستانی ایرانیان از کهن‌ترین زمان،نشرهنرهای زیبای کشور، ص۱۷و۲۶.
  112. مجموعه مقالات مبانی و روش شناخت موضوعات، ص۲۰-۳۵.
  113. قرآن کریم، سوره نور، آیه۳۱.
  114. کلینی، الکافی، ۵/۵۷۳؛ صدوق، من لایحضر، ۳/۳۴۳.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
  • ابن‌حمزه، محمدبن علی، الوسیله الی نیل الفضیله، قم، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی قم، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • ابن‌زهره، حمزه بن علی، غنیه النزوع الی علمی الاصول والفروع، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق.
  • ابن‌منظور، جمال الدین، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق.
  • اشتهاردی، علی‌پناه، مجموعه فتاوی ابن جنید، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، ۱۴۱۶ق.
  • اشتهاردی، علی‌پناه، مدارک العروه، تهران، انتشارات دار الاسوه للطباعه و النشر، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • الهی، جکیم، زن و آزادی ( ضرب المثلهای ملل راجع بزنان )، تهران، دفتر نشریات حکیم اللهی، ۱۳۴۲ش.
  • امام خمینی، سید روح اللّه، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۲۲ق.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیلة، قم، مؤسسه مطبوعات دارالعلم، چاپ اول، بی‌تا.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، صحیفه امام مجموعه آثار امام خمینی(س): (بیانات، پیام‌ها، مصاحبه‌ها، احکام، اجازات شرعی و نامه‌ها)، تهران،مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸ش.
  • امام خمینی، سید روح‌الله،توضیح المسائل، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.
  • بحرانی، محمد سند، سند العروه الوثقی ـ کتاب النکاح، محقق قیصر تمیمی و علی محمود عبادی،قم، انتشارات مکتبه فدک، چاپ دوم، ۱۴۲۹ق.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، تحقیق: محمدتقی ایروانی، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۳۶۳ش.
  • بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
  • جرجانی، ابوالفتح بن مخدوم، تفسیر شاهی او آیات الأحکام، مقدمه‌نویس: شهاب‌الدین مرعشی، تهران، نشر نوید، ۱۳۶۲ش.
  • جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن، درج الدرر فی تفسیر القرآن العظیم، عمان، دار الفکر، عمان، چاپ اول، ۱۴۳۰ق.
  • جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
  • جعفریان، رسول، رسائل جعفریه، قم، نشر دلیل ما، ۱۳۸۰ش.
  • جوهری، ابونصر، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • حکیم، سید محسن، منهاج الصالحین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • حکیم، سیدمحسن، مستمسک عروة الوثقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ق.
  • حلی، حسن بن یوسف، تبصره المتعلمین فی احکام الدین، تهران، انتشارات: کتابفروشی اسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۷۷ش.
  • حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، چاپ دوم، ، ۱۴۱۳ق.
  • حلی، حسن بن یوسف،نهایه الاحکام فی معرفه الاحکام، قم، انتشارات مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • حلّی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، ۱۳۸۸ق.
  • حلّی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، انتشارات البحوث الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۱۲ق.
  • خویی، سید ابو القاسم ، منهاج الصالحین، قم، نشر مدینة العلم، ۱۴۱۰ق.
  • خویی، سید ابوالقاسم، موسوعة الامام الخوئی، تحقیق و تصحیح پژوهشگران مؤسسه إحیاء آثار آیت‌الله العظمی خویی، قم، مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، ترجمه: احمد آرام و دیگران، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۶۷ش.
  • راسل، برتراند، زناشویی و اخلاق، ترجمه: مهدی افشار، بی‌جا، نشر کاویان، ۱۳۸۱ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۲ق.
  • روحانی، سید صادق، منهاج الصالحین، نرم افزار جامع فقه اهل بیت۲، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، نظام النکاح فی الشریعة الاسلامیة الغراء، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۳۷۵ش.
  • سبزواری، سید عبدالاعلی، مهذب الاحکام، قم، دار التفسیر، بی‌تا.
  • سیستانی، سید علی، الفقه للمغتربین، محقق: عبد الهادی محمدتقی الحکیم، نجف، انتشارات مکتب آیه الله العظمی السید السیستانی، چاپ اول، بی‌تا.
  • شبیری زنجانی، سیدموسی، کتاب‌النکاح، قم، مؤسسه پژوهشی رای‌پرداز، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، ۱۴۱۹ق.
  • شیخ انصاری، مرتضی، کتاب النکاح، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، اَلتِّبیان فی تفسیرِ القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، بی‌تا.
  • صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه، قم، نشر فرهنگ اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
  • صدر، رضا، محمد صلی الله علیه و آله فی القرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان‏، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی‏، قم‏، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ پنجم‏، ۱۳۷۴ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، تهران انتشارت دارالکتب الإسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تصحیح: احمدحبیب عاملی، بیروت، انتشارات دارإحیاءالتراث العربی، چاپ اول، بی‌تا.
  • طوسی، محمد بن حسن، التهذیب الاحکام، تهران انتشارات دارالکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، النهایه فی مجرد الفقه و الفتأؤی، بیروت، انتشارات دار الکتب العربی، ۱۴۰۰ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، قم، موسسه دار التفسیر، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تهران، انتشارات المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، چاپ دوم، ، ۱۳۸۷ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، تهران، منشورات المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، بی‌تا.
  • علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، ۱۹۷۶م.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، نشر امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • عهد عتیق، انجمن کتب مقدس، ۱۹۸۱م.
  • غفّار، عبدالرسول، المرأة المعاصرة، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۰۵ق.
  • فاضل مقداد، مقداد بن عبد الله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تصحبح: محمدباقر بهبودی، تهران، نشر مرتضوی، ۱۳۷۳ش.
  • فیاض کابلی، محمد اسحاق، رساله توضیح المسائل، قم، انتشارات مجلسی، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
  • قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۸ق‏.
  • کوهن، ابراهام، گنجینه‌ای از تلمود، مترجم: فریدون گرگانی، تهران، نشر اساطیر ۱۳۸۲ش.
  • مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت(ع)، زیرنظر: سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، ۱۳۸۵ش.
  • مالک، ابن‌انس، المُوَطَّأ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۶ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، المختصر النافع فی فقه الإمامیة، قم، مطبوعات دینی، ۱۴۱۸ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، زیرنظر: ناصر مکارم شیرازی، قم، مؤسسه سید الشهداء(ع)، ۱۴۰۷ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق و تصحیح عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • محقق کَرَکی، علی بن حسین، جامِعُ المَقاصِد فی شرحِ القواعد، قم، مؤسسهٔ آل‌البیت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • محقق کَرَکی، علی بن حسین، جامِعُ المَقاصِد فی شرحِ القواعد، قم، مؤسسهٔ آل‌البیت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرةالمعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
  • مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ۱۳۸۵ش.
  • مطهری،مرتضی، مسئله حجاب، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۵ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، نشر امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۳ش.
  • مقدس‌اردبیلی، احمدبن‌محمد، مجمع الفائدة و البرهان ارشاد الذهان، قم، الجماعه المدرسین، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، کتاب‌النکاح، تحقیق محمدرضا حامدی و مسعود مکارم، قم، مدرسه امام علی بن ابی‌طالب، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • میرعارفین، زهره سادات، «عفاف زن در متون مقدس»، قم، بینات (موسسه معارف اسلامی امام رضا علیه السلام)، شماره ۵۱، پاییز ۱۳۸۵ش.
  • واحدی نیشابوری، علی بن احمد، أسباب نزول القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، ۱۹۹۸م.
  • ورام، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام، بیروت، مکتبة الفقهیة، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، فرهنگ قرآن، قم، انتشارت بوستان کتاب، ۱۳۹۵ش.
  • هاشمی، سید حسین، «رابطه حجاب و عفاف»، پژوهش‌های قرآنی، سال سیزدهم، شماره ۵۱ و ۵۲، پاییز و زمستان ۱۳۸۶ش.
  • یوسفی غروی، محمدهادی، موسوعة التاريخ الإسلامی، قم، نشر مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.