حد ترخص
حَدِّ تَرَخُّص مکانی است که مسافر باید از آنجا به بعد نمازش را شکسته (نمازهای چهاررکعتی را دورکعتی) بخواند و روزه خود را افطار کند. براساس احادیث این نقطه جایی است که اذان شهر شنیده نشود و یا دیوارهای آن دیده نشود.
مفهوم شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حد در لغت به معنای مانع بین دوشی و دو چیز،[۱] واژه ترخص به رخصت و جواز معنا شده است.[۲] حد ترخص از نظر شرعی مکانی است که بر مسافر لازم است ترتیب آثار سفر را پس از رسیدن در آن مکان رعایت نماید.[۳] پس از بازگشت به آن مکان از آثار سفر نهی شده است.[۴] شخص مسافر اگر در مسافرت به نقطه که حد ترخص نام گرفته است برسد میتواند روزهاش را افطار و نمازش را شکسته (نمازهای چهار رکعتی را دو رکعتی) بخواند.[۵] پس از بازگشت از مسافرت با رسیدن در محل ترخص حکم آثار وطن در وی جاری میشود.[۶]
در روایات دو ملاک برای حد ترخص بیان شده است؛[۷] یکی نشنیدن اذان[۸] و دومی ناپدید شدن دیوار شهر است.[۹]
حدِّ ترخّص در اصطلاح فقهی به مكانى اطلاق مىشود كه مسافر با رسيدن به آن جا ديوار خانههاى شهر را نبيند و اذان شهر را نشنود[۱۰] از اين عنوان در باب صلات بحث شده است.[۱۱]
ملاک حد ترخص[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در حدّ ترخّص، تحقق يكى از دو ملاك نديدن ديوار خانههاى شهر و نشنيدن اذان شرط است.[۱۲] يا هر دو باهم ملاک تحقق حد ترخص است.[۱۳] منظور از ندیده دیوار شهر شکل آن است نه شَبَه آن[۱۴] منظور از نشنيدن اذان و نديدن ديوار به خاطر دورشدن از محل است نه عوارض ديگر که مانع دیدن و شنیدن شود.[۱۵] در مورد نشنيدن صداى مؤذّن به تنهايى و يا نديدن ديوار خانههاى شهر به تنهايى، میان فقها اختلاف است.[۱۶]
به باور متقدمین نشنيدن صداى مؤذّن به تنهايى و يا نديدن ديوار خانههاى شهر به تنهايى در تحقق یافتن حد ترخص برای مسافر کفایت میکند و به نظر فقهای متأخیر با تحقق یافتن هردو ملاک حد ترخص حاصل میشود.[۱۷] كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشنود، در هوا، غبار يا چيز ديگرى نباشد كه مانع ديدن ديوار و شنيدن اذان شود.[۱۸] لازم نيست مسافر به قدرى دور شود كه منارهها و گنبدهای مسجد را نبيند يا ديوارهای شهر هيچ پيدا نباشد؛ بلكه همين مقدار كه ديوارها كاملاً معلوم نباشد برای صدق حد ترخص كافى است.[۱۹] به محض رسیدن به حد ترخص مسافر میتواند نمازش را قصر و روزهاش را افطار نماید.[۲۰]
شرط حد ترخص[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در شرط حد ترحص نظر واحد وجود ندارد میان فقها اختلاف است به نظر برخی شرط حد ترخص وطن و سرزمین مادری انسان نیست؛[۲۱] بلكه محل اقامه و جائى كه مسافر سى روز بدون قصد مانده است نيز حد ترخص در خروج از محل اقامه و ورود آن صدق میکند؛[۲۲] یعنی همانگونه که حد ترخص در وطن در رفتن و برگشتن هر دو اعتبار دارد.[۲۳]
محل اقامه نيز از همان حد ترخص برخوردار است.[۲۴] هرچند وصول به حد ترخص در غير وطن و محل اقامه و جائى كه سى روز با ترديد مانده است معتبر نيست؛[۲۵] اما برخی مانند سید ابوالقاسم خویی، جواد تبریزی و سید علی سیستانی حد ترخص را مخصوص وطن و سرزمین مادری میدانند و در غیر وطن حد ترخص معنا ندارد.[۲۶] به نظر آنان مسافر با خارج شدن از محل اقامت خود مسافر است و میتواند در ماه رمضان روزهاش را افطار و نمازش را شکسته بخواند.[۲۷] دیگر اینکه حد ترخص برای کسانی اعتبار دارد که قصد مسافرت داشته باشد و در غیر آن حد ترخص اعتبار ندارد.[۲۸]
حد ترخص شهرهای بزرگ[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حد ترخص شهرهای بزرگ نديدن ديوار آخرين خانههاى محلّه سکونت مسافر و نشنيدن صدای اذان آن محله است نه آخر شهر.[۲۹] هرچند برخی این نظر را قبول ندارد.[۳۰]
تعیین حد ترخص[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تعیین حد ترخص توسط عرف تعیین میشود نه شرع، شرع تنها شاخصه و حکم آن بیان کرده است؛[۳۱] یعنی هرموضعی که عرف بگوید از اسم شهر برون است آن موضع حد ترخص محسوب میشود[۳۲] و اگر به نظر عرف اسم آن موضع داخل شهر است حد ترخص صدق نمیکند.[۳۳]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ مرعی، القاموس الفقهي، ص 70.
- ↑ مرعی، القاموس الفقهي، ص 70.
- ↑ سرور، المعجم الشامل للمصطلحات العلمیة و الدینیة، ج 1، ص 108.
- ↑ سرور، المعجم الشامل للمصطلحات العلمیة و الدینیة، ج 1، ص 108.
- ↑ سرور، المعجم الشامل للمصطلحات العلمیة و الدینیة، ج 1، ص 108.
- ↑ سرور، المعجم الشامل للمصطلحات العلمیة و الدینیة، ج 1، ص 108.
- ↑ فاضل موحدی لنکرانی، اصول فقه شیعه، ج 6، ص 63.
- ↑ طوسی، الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج 1، ص 242.
- ↑ فاضل موحدی لنکرانی، اصول فقه شیعه، ج 6، ص 63.
- ↑ مرعی، القاموس الفقهي، ص 70؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 3، ص 245.
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 3، ص 245.
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 3، ص 245.
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 3، ص 245.
- ↑ ترجمه تحریر الوسیلة، ج 1، ص 289.
- ↑ خمینی، ترجمه تحریر الوسیلة، ج 1، ص 289.
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 3، ص 245.
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 3، ص 245.
- ↑ اصولی، توضیح المسائل امام و مراجع، ج 1، ص 707.
- ↑ اصولی، توضیح المسائل امام و مراجع، ج 1، ص 707.
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 4، ص 479.
- ↑ یزدی، غایة القصوی في ترجمة العروة الوثقی، ج 2، ص 132؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 4، ص 749؛
- ↑ یزدی، غایة القصوی في ترجمة العروة الوثقی، ج 2، ص 132.
- ↑ یزدی، غایة القصوی في ترجمة العروة الوثقی، ج 2، ص 132.
- ↑ یزدی، غایة القصوی في ترجمة العروة الوثقی، ج 2، ص 132.
- ↑ یزدی، غایة القصوی في ترجمة العروة الوثقی، ج 2، ص 132.
- ↑ اصولی، توضیح المسائل امام و مراجع، ج 1، ص 707.
- ↑ اصولی، توضیح المسائل امام و مراجع، ج 1، ص 707.
- ↑ اصولی، توضیح المسائل امام و مراجع، ج 1، ص 708.
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 3، ص 245.
- ↑ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 3، ص 245.
- ↑ نراقی، تحفه رضویه، ص 525.
- ↑ نراقی، تحفه رضویه، ص 525
- ↑ نراقی، تحفه رضویه، ص 525.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- اصولی، احسان، توضیح المسائل (امام و مراجع)، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، 1381ش.
- خمینی، روح الله، ترجمه تحریر الوسیلة، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی، 1385ش.
- سرور، ابراهیم حسین، المعجم الشامل للمصطلحات العلمیة و الدینیة، بیروت، دار الهادي، 1387ش.
- طوسى، محمد بن الحسن، الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ اول، 1390ش.
- فاضل موحدی لنکرانی، محمد، اصول فقه شیعه، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار (ع)، چاپ اول، 1381ش.
- مرعی، حسین عبدالله، القاموس الفقهي، بیروت، دار المجتبی، 1413ق.
- نراقی، مهدی بنابیذر، تحفه رضویه، قم، بوستان کتاب، 1384ش.
- هاشمی شاهرودی، محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بيت (عليهم السلام)، 1382ش.
- یزدی، محمد کاظم بن عبد العظیم، غایة القصوی في ترجمة العروة الوثقی، قم، صبح پيروزی، 1381ش.