ماه قمری
ماه قمری یا ماه هِلالی، فاصله زمانی دوره چرخش ماه به دور زمین است که میان 29 تا 30 روز طول میکشد. ماه در نهایت دورش در اطراف زمین، در زیر شعاع خورشید پنهان شده و بعد از مدتی خود را نمایان میکند. این مرحله پنهانی را مُحاق مینامند که ماه قمری تمام شده و ماه قمری بعد شروع شده است. این فاصله چرخش ماه به دور زمین را ماه قمری میگویند.
ماه قمری در قرآن و احادیث[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آیه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ»[۱] درباره «هلالهاى ماه» است که از پیامبر سؤال مىكنند؛ خداوند میفرمایند: بگو: «آنها، بيان اوقات (و تقويم طبيعى) براى (نظامِ زندگىِ) مردم و (تعيينِ وقتِ) حج است».[۲] همچنین در آیه «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقين»[۳] تصریح به این مطلب شده که تعداد ماهها نزد خداوند در كتاب الهى، از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است؛ كه چهار ماه از آن، ماه حرام است.[۴] آیه «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْه»[۵] راجع به ماه رمضان است که معیار و میزان را برای روزه گرفتن، دیدن ماه بیان میکند. [۶]
ماه رمضان در روایات با دین ماه شروع میشود و صاحب وسائل این روایات را ذیل «بَابُ أَنَّ عَلاَمَةَ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ غَيْرِهِ رُؤْيَةُ الْهِلاَلِ فَلاَ يَجِبُ الصَّوْمُ إِلاَّ لِلرُّؤْيَةِ أَوْ مُضِيِّ ثَلاَثِينَ وَ لاَ يَجُوزُ الْإِفْطَارُ فِي آخِرِهِ إِلاَّ لِلرُّؤْيَةِ أَوْ مُضِيِّ ثَلاَثِينَ وَ أَنَّهُ يَجِبُ الْعَمَلُ فِي ذَلِكَ بِالْيَقِينِ دُونَ الظَّنِّ» بیان کرده است.[۷] برای نمونه روایت«أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْأَهِلَّةِ فَقَالَ هِيَ أَهِلَّةُ الشُّهُورِ فَإِذَا رَأَيْتَ الْهِلاَلَ فَصُمْ وَ إِذَا رَأَيْتَهُ فَأَفْطِرْ»[۸] رؤیت و دیدن ماه را معیار روزه گرفتن بیان میکند.[۹] روایت «أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا رَأَيْتُمُ الْهِلاَلَ فَصُومُوا وَ إِذَا رَأَيْتُمُوهُ فَأَفْطِرُوا وَ لَيْسَ بِالرَّأْيِ وَ لاَ بِالتَّظَنِّي وَ لَكِنْ بِالرُّؤْيَةِ»[۱۰] نیز گمان و حدس را برای شروع ماه نفی کرده و میزان را دیدن معرفی میکند.[۱۱]
حقیقت ماه قمری[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ماه هلالى یا ماه قمرى، مدت 29 يا 30 روز از رؤيت هلال ماه تا هلال ماه ديگر است و از تكرار 12 بار آن، سال قمرى شکل میگیرد که از محرم تا ذىالحجه است.[۱۲] در آخر ماه نصف روشن ماه به سمت خورشید است و نصف تیره ماه به سمت زمین است.[۱۳] این حالت را تحت شعاع یا محاق مینامند و ماه اصلاً دیده نمیشود؛ چرا که طرف نورانی به سمت زمین نیست.[۱۴] بعد از این مرحله، ماه کمکم از تحت شعاع خارج شده و در ناحیه شرق مقداری از آن به صورت هلال مشخص میشود.[۱۵] تولد هلال به این مرحله گفته میشود.[۱۶] هنگامی که جزئی از ماه دیده شود، ماه قبلی تمام شده و ماه جدید شروع میشود.[۱۷] البته برخی این امر را تکوینی میدانند[۱۸] و برخی دیگر معیار آن را دیدن میدانند.[۱۹] بر اساس محاسبۀ نجومى، يك ماه قمرى - كه به فاصلۀ زمانى قرار گرفتن دوبارۀ خورشيد و ماه بر يك خط نصف النهار و يا مقارنۀ مجدد آن دو اطلاق مىگردد - 29 روز و دوازده ساعت و 44 دقيقه است. بنابر اين، سال قمرى 354 روز و هشت ساعت و 48 دقيقه خواهد بود؛ ليكن از آنجا كه مقدار زمان هر سال، هشت ساعت و 48 دقيقه، افزونتر از 354 روز است، به طور تقريب در هر سه سال قمرى يك سال كبيسه و به طور دقيق در هر سى سال، يازده سال كبيسه اتفاق مىافتد كه شمار آن 355 روز خواهد بود.[۲۰]
در مورد چگونگى رؤيت ماه، كيفيت اثبات آن و منطقهاى كه ماه در آن ديده شده و نيز اعتبار اتحاد افق آن با منطقۀ محل زندگى مكلف، مبانى مختلفى وجود دارد.[۲۱] برداشتهاى گوناگون از روايات و شيوههاى مختلف جمع بين روايات، سبب اين اختلاف در فتاوا شده است؛ به هر حال تا مقلد اطمينان پيدا نكرده كه ماه بر اساس مبانى مرجع تقليدش قابل رؤيت بوده، ترتيب اثر ندهد.[۲۲]
راههای اثبات هلال[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برای اثبات هلال پنج وجه بیان شده است: نخست دین شخص است؛ دوم شهادت عدلین بر رؤیت هلال است؛ سوم شیاع و شهرت که مفید علم است؛ چهارم سی روز از اول ماه گذشته باشد؛ پنجم حکم حاکم شرع است.[۲۳] اگر هيچكدام براى انسان حاصل نشد، بنا مىگذارد ماه جديد قمرى نيامده است.[۲۴] محاسبات نجومى گاهى رؤيت را غير ممكن مىداند و گاهى ممكن و قطعى؛ در صورت نخست مىتواند مانع از پذيرش شهادت دو نفر باشد؛ زيرا در مقابل اصول علمى، از شهادت يك يا دو نفر اطمينان حاصل نمىشود؛ لذا در روايات هست كه اگر هوا صاف باشد و مانعى در جوّ نباشد و افرادى استهلال كنند ولى فقط دو نفر ببينند، شهادت آنها پذيرفته نيست؛ در صورت دوم چون روزه گرفتن و افطار كردن مرهون رؤيت هلال است و در اينجا چون رؤيت محقق نشده است، نمىتوان بر محاسبات اعتماد نمود، مگر اين كه به حد يقين برسد.[۲۵]
درباره دیدن، مسأله اختلافى است و مشهور بين اعلام اين است كه بايد با چشم غير مسلح ديد.[۲۶] پارهای از فقها ملاک را مطلق دیدن میدانند و فرقی میان چشم مسلح و غیر مسلح قائل نیستند و اگر با تلسکوپ نیز ماه دیده شود، آن را کافی میدانند؛ البته باید صدق رؤیت کند و ازاینرو دیدن با کامپیوتر را صحیح نمیدانند.[۲۷] ولی در مقابل، برخی از فقها رؤيت هلال با تلسکوپ و چشم مسلح كافى نمیدانند و بايد رؤيت با چشم غير مسلح باشد، ولى اگر با چشم مسلح جاى هلال معيّن شود و سپس با چشم غير مسلح ديده شود كافى است.[۲۸] به عقیده این گروه، ماه طبيعى غير از ماه شرعى است و آنچه كه با ابزار و ادوات نجومى ديده مىشود، هلال طبيعى است و آنچه كه موضوع حكم است، هلال شرعى است؛ يعنى فاصلهى ماه از خورشيد به قدرى باشد كه بتوان آن را با چشم غير مسلح ديد.[۲۹] چرا که، اول ماه برای وقت شناسی و تنظیم زندگی است.[۳۰]
مصادیقی از اثبات ماه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
هرگاه ماه در غرب ديده شود براى شرق حجت نيست، ولى بالعكس حجت است؛[۳۱] مثلاً اگر در مكه يا استانبول هلال ديده شود براى تهران حجت نيست اگر در تهران ديده شود براى نقاط غربى حجت است و همچنين اگر در نقطهاى ديده شود، ماه براى محلى كه با اين نقطه وحدت افق دارد نيز ثابت مىشود و ميزان در وحدت افق اين است كه خط نصف النهار هر دو منطقه يكى يا نزديك به هم باشد.[۳۲]
ندیدن ماه به جهت شرایط نامناسب جوی در شامگاه 29 ماه قمری و ضخیم دیدن آن در شب بعد، دلالتی بر 29 روزه بودن ماه ندارد؛[۳۳] چرا که اولاً، فرض بر اين است كه در رؤيت هلال وحدت افق شرط است؛ به اين معنى كه اگر ماه در منطقهاى ديده شد و در منطقهى ديگر قابل رؤيت نبود و خط نصف النهار دو منطقه هم، متحد يا متقارب نباشد، در اين صورت، اهالى منطقهى نخست بايد به احكام رؤيت هلال عمل كنند و اهالى منطقهى دوم بايد منتظر رؤيت هلال در شب بعد باشند؛ مثلاً هرگاه ماه در استانبول به هنگام غروب خورشيد ديده شد، ولى در تهران، موقع غروب قابل رؤيت نبود، رؤيت در استانبول براى مردم تهران اعتبار ندارد.[۳۴]
ثانیاً، حركت ماه از شرق به سوى غرب است؛ بنابراين، هرگاه شبى در مشهد ماه رؤيت شد قهراً ماه از تحت الشعاع درآمده و متولد شده است و براى مردم تهران نيز حجت خواهد بود؛ هر چند به خاطر اوضاع جوى ديده نشود، زيرا ماه در مسير خود از شرق به غرب در افق تهران قابل رؤيت بوده و اوضاع جوى مانع رؤيت شده است.[۳۵]
ثالثاً، ماه در پايان ماه مقارن با خورشيد است و تحت الشعاع خورشيد قرار مىگيرد.[۳۶] از اين جهت قابل رؤيت نخواهد بود مگر اين كه تقريباً هفت درجه از خورشيد فاصله بگيرد تا مقدارى كمى از آن به خاطر خروج از تحتالشعاع قابل رؤيت شود و هر چه زمان بگذرد هلال ضخيمتر شده و بيشتر جلوه خواهد كرد. با توجه به اين مقدمات سهگانه روشن مىشود كه مطوق يا ضخيم بودن ماه دليل بر دو شبه بودن آن نيست؛ مشروط بر اين كه وحدت افق را شرط بدانيم.[۳۷] زيرا چه بسا ممكن است ماه در منطقهى شرقى مثل خراسان تحتالشعاع قرار گرفته و از خورشيد به مقدار لازم فاصله نگرفته باشد و يك ساعت پس از آن به خاطر فاصلهى بيشتر، در منطقهى غربى مانند اروميه ديده شود. در اين صورت، ماه فقط براى اهالى اروميه شب اوّل مىباشد، نه براى مردم خراسان. ولى بايد توجه نمود كه ماه پس از گذشت 24 ساعت، از خورشيد فاصلهى بيشترى مىگيرد و در نتيجه اهالى خراسان آن را در شب بعد ضخيم و مطوّق مىبينند و تصور مىكنند كه دو شبه است؛ در حالى كه براى آنان شب اول است و اين تطويق به خاطر سير 24 ساعته رخ داده و به اين حالت درآمده است و اين حالت دليل بر اين نيست كه براى مردم خراسان در شب قبل قابل رؤيت بوده است. زيرا ماه يك ساعت بعد در اروميه از تحتالشعاع درآمده است.[۳۸]
اگر سى روز از اول ماه شعبان بگذرد، اول ماه رمضان ثابت مىشود، چون ماه قمرى بيشتر از سى روز نيست، و اگر سى روز از اول ماه رمضان بگذرد، اول ماه شوال ثابت مىگردد.[۳۹] محاسبات علمی نجومی چنانچه موجب یقین شود که ماه با چشم عادى در فرض عدم مانع قابل رؤيت است، مىتواند طبق آن عمل كند. چنانچه منجمين به عدم امكان رؤيت هلال در امشب حکم کنند و کلامشان اطمینانآور باشد، استهلال استحباب ندارد.[۴۰] طوقدار بودن هلال - بلند بودن ماه - غروب دير هنگام ماه - وقوع خسوف در ماه رمضان هيچيك از موارد مذكور، اول ماه را ثابت نمىكند، مگر آنكه به واسطۀ آن يقين پيدا شود.[۴۱] غروب هلال در آخر يا اول ماه، يا قبل از غروب خورشيد است، يا مقارن با آن، و يا بعد از غروب خورشيد و هر سه حالت برای تعیین اول ماه حساب میشوند.[۴۲]
اگر ماه ديده نشود ولى فرداى آن، پيش از اذان ظهر ماه رؤيت گرديد؛ اين ماه رمضان 29 روزه بوده و همان روز، اول ماه است.[۴۳] اگر دو نفر عادل خبر ديدن ماه شوال را از سوى دو نفر عادل ديگر بدهند، اگر اطمينان نوعى بهاشتباه آنان نباشد، همينكه هريك از آنها از دو شاهد شنيده باشند كفايت مىكند.[۴۴] در كشورى مثل پاكستان كميتهاى توسط دولت به جهت ثبوت اول ماه تشكيل مىشود كه در آن كميته دو نفر از علماى شيعه آن كشور هم هستند؛ هرگاه در ميان آنها دو شيعۀ عادل شهادت به رؤيت هلال ماه بدهند، شهادت آنها به شرط آنكه اطمينان نوعى برخلافش نباشد؛ حجت است.[۴۵] همچنين براى اثبات اول ماه رمضان در جايى كه مىتوان اطمينان يا يقين به ديده شدن يا ديده نشدن ماه حاصل كرد، گفته دو مرد عادل كفايت نمىكند.[۴۶] اگر با شهادت اهل سنت اطمينان پيدا شود كه ماه ديده شده يا قابل رؤيت بوده، ماه رمضان ثابت مىشود هرچند از شیعیان کسی هلال را ندیده باشد.[۴۷] شهادت زن بر رؤيت هلال تا موجب اطمينان نشود معتبر نيست.[۴۸] صرف اعلام رؤيت هلال از راديو وتلويزيون براى اثبات اول ماه كفايت نمیکند مگر آنکه اطمينان به امكان رؤيت هلال (در فرض عدم وجود مانع) با چشم عادى باشد.[۴۹]
اطلاع رؤيت هلال به حاكم شرع اگر شخصى هلال ماه را ببيند و بداند كه رؤيت هلال براى حاكم شرع به هر علتى ممكن نيست، واجب نيست.[۵۰] بخشى از رؤیت هلال و اثبات اول ماه، تقليدى است و بخشى ديگر، غير تقليدى؛ اگر بر اساس مبانى مرجع تقليد، اول ماه براى مكلف، ثابت شود، همان ملاك است، هرچند ماه براى خود مرجع ثابت نشود.[۵۱] اگر مقلد از استهلال ديگران نيز حجت شرعى پيدا كند كه ماه بر اساس مبانى مرجع خودش رؤيت شده است، كفايت مىكند؛ ولى اگر بر اساس مبانى ديگر، رؤيت شده باشد (مثلاً مرجع وى رؤيت با چشم عادى را ملاك بداند، ولى ماه با تلسكوپ رؤيت شده باشد) كفايت نمىكند و بايد روزۀ آن روز را قضا كند.[۵۲]
شيعيان بايد طبق مبانى مذهب خود در رؤيت هلال عمل كنند. البته در حج مىتوان بر طبق نظر آنها دربارۀ اول ماه، اعمال حج را بجا آورد، هرچند يقين يا اطمينان داشته باشيم كه نظر آنها درست نيست.[۵۳] استهلال مستحب است و انسان مىتواند انجام ندهد و بنا بگذارد كه ماه قمرى، جديد نشده است.[۵۴] سى و يك روز روزه گرفتن بهعنوان ماه رمضان كسى در ايران سى روز ماه رمضان را روزه گرفته و در روز عيد فطر با هواپيما به كشورى كه هنوز در آنجا ماه رمضان است مسافرت مىكند، بازهم بايد در آنجا روزه بگيرد.[۵۵] همچنین، بيست و هشت روز روزه گرفتن بهعنوان ماه رمضان اگر شخصى صبح روز بيستونهم ماه رمضان بهجايى مسافرت كند كه در آنجا عيد فطر اعلام شده است (و در آنجا مسافر است) ولى در وطن خودش عيد اعلام نشده است، قضای روزۀ آن روز اگر اعلام به طريق معتبر شرعى بوده، لازم نيست.[۵۶] البته برخی فقهاء فرمودهاند: واجب است یک یا دو روز را قضا کند. .[۵۷]
هر مجتهدى مىتواند اعلام كند و در صورتى كه يك مجتهد عادل حكم نمود براى همه حتى مجتهدين ديگر واجب است، تبعيت كنند.[۵۸] مسأله ثبوت هلال نه ربطى به مرجع دارد و نه مجتهد; بلكه موضوع خارجى است و اماراتى در شرع براى ثبوت آن قرار داده شده است.[۵۹] چنانچه مجتهد جامع الشرايط حكم كند به ثبوت ماه و اينكه فردا عيد است، تمام افراد حتى مجتهدين ديگر بايد اطاعت كنند.[۶۰]
شبى كه در آن ماه به صورت قرص كامل است (شب چهاردهم) دليل و ملاك شرعى براى ثابت شدن اول ماه قمرى مىباشد تا از اين راه وضعيت يوم الشك معلوم شود، روايت معتبر دلالت بر آن مىكند.[۶۱] البته این محل خلاف است و برخی قبول ندارند.[۶۲] رؤيت هلال ماه با استفاده از دستگاههاى مجهّز، مثلاً دوربين CCD و ديگر وسايل كه با توجّه به انعكاس نور و بازخوانى اطّلاعات آن توسّط رايانه، رؤيت ماه را اثبات مىكند، براى اثبات اوّل ماه كفايت نمىكند و بايد با چشم متعارف باشد.[۶۳] گاهى چندين ماهِ 29 روز پشت سر هم و گاهى چندين ماهِ 30 روز پشت سر هم داريم و گاهى مختلف است.[۶۴]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ البقرة 189.
- ↑ ترجمه مکارم.
- ↑ التوبة 36.
- ↑ ترجمه مکارم.
- ↑ البقرة 185.
- ↑ ترجمه المیزان.
- ↑ حرعاملی، 1416ق، وسائل الشیعه، ج10، ص252.
- ↑ حرعاملی، 1416ق، وسائل الشیعه، ج10، ص252.
- ↑ مفید، 1410ق، المقنعة، ص296.
- ↑ حرعاملی، 1416ق، وسائل الشیعه، ج10، ص252.
- ↑ مجلسیاول، 1426ق، لوامع صاحبقرانی، ج6، ص434.
- ↑ بهجت، 1386ش، توضیح المسائل(بهجت)، ضمائم: ص26.
- ↑ خویی، بیتا، المستند في شرح العروة الوثقى، الصوم2، ص: 118.
- ↑ خویی، بیتا، المستند في شرح العروة الوثقى، الصوم2، ص: 118.
- ↑ خویی، بیتا، المستند في شرح العروة الوثقى، الصوم2، ص: 118.
- ↑ خویی، بیتا، المستند في شرح العروة الوثقى، الصوم2، ص: 118.
- ↑ خویی، بیتا، المستند في شرح العروة الوثقى، الصوم2، ص: 118.
- ↑ خویی، بیتا، المستند في شرح العروة الوثقى، الصوم2، ص: 118.
- ↑ دوزدوزانی، 1392ش، رساله هلالیه، ص20.
- ↑ هاشمی شاهرودی، 1382ش، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج4، ص355.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص119.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص119.
- ↑ خامنهای، 1420ق،، اجوبة الاستفتائات، ج1، ص146.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص123.
- ↑ سبحانی، 1389ش،استفتائات(سبحانی)، ج1، ص129.
- ↑ دوزدوزانی، 1392ش، رساله هلالیه، ص20.
- ↑ خامنهای، 1420ق،، اجوبة الاستفتائات، ج1، ص146.
- ↑ سبحانی، 1389ش،استفتائات(سبحانی)، ج1، ص129.
- ↑ سبحانی، 1389ش،استفتائات(سبحانی)، ج1، ص129.
- ↑ دوزدوزانی، 1392ش، رساله هلالیه، ص24.
- ↑ سبحانی، 1389ش،استفتائات(سبحانی)، ج1، ص130.
- ↑ سبحانی، 1389ش،استفتائات(سبحانی)، ج1، ص130.
- ↑ سبحانی، 1389ش،استفتائات(سبحانی)، ج1، ص131.
- ↑ سبحانی، 1389ش،استفتائات(سبحانی)، ج1، ص131.
- ↑ سبحانی، 1389ش،استفتائات(سبحانی)، ج1، ص131.
- ↑ سبحانی، 1389ش،استفتائات(سبحانی)، ج1، ص131.
- ↑ سبحانی، 1389ش،استفتائات(سبحانی)، ج1، ص131.
- ↑ سبحانی، 1389ش،استفتائات(سبحانی)، ج1، ص131.
- ↑ فیاض، 1426ق،توضیح المسائل(فیاض)، ص251.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص120.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص121.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص119.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص122.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص122.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص122.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص122.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص122.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص123.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص123.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص123.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص123.
- ↑ شبیری زنجانی،استفتائات(شبیری)، ج2، ص124.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص125.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص125.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص125.
- ↑ شبیری زنجانی، 1396ش،استفتائات(شبیری)، ج2، ص125.
- ↑ دوزدوزانی، 1392ش، رساله هلالیه، ص77.
- ↑ خامنهای، 1420ق،، اجوبة الاستفتائات، ج1، ص146.
- ↑ خامنهای، 1420ق،، اجوبة الاستفتائات، ج1، ص146.
- ↑ خامنهای، 1420ق،، اجوبة الاستفتائات، ج1، ص146.
- ↑ روحانی، 1383ش، استفتائات(صادق روحانی)، ج4، ص78.
- ↑ خامنهای، 1420ق،، اجوبة الاستفتائات، ج1، ص146.
- ↑ مظاهری، 1394ش، استفتائات(مظاهری)، ص346.
- ↑ مظاهری، 1394ش، استفتائات(مظاهری)، ص346.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- قرآن کریم ترجمه مکارم.
- قرآن کریم ترجمه المیزان.
- بهجت، محمد تقی(1386ش)، توضیح المسائل(بهجت)، ناشر: دفتر آیت الله العظمی محمد تقی بهجت، 1386ش، ، نوبت چاپ: 92، محل نشر: قم.
- حرعاملی، محمدبنحسن(1416ق)، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، نوبت چاپ: سوم، محل نشر: قم.
- خامنهای، سید علی(1420ق)، اجوبة الاستفتائات، ناشر: الدار الاسلامیه، نوبت چاپ: سوم، محل نشر: بیروت.
- خویی، سید ابوالقاسم(بیتا)، المستند في شرح العروة الوثقى؛ الصوم2، ناشر: بینا، محل نشر: بیجا.
- دوزدوزانی، یدالله(1392ش)، رساله هلالیه، ناشر: همراز قلم، نوبت چاپ: اول، محل نشر: قم.
- روحانی، سید صادق(1383ش)، استفتائات(صادق روحانی)، ناشر: حدیث دل، نوبت چاپ: اول، محل نشر: قم.
- سبحانی، جعفر(1389ش)، استفتائات(سبحانی)، موسسه امام صادق علیه السلام، نوبت چاپ: اول، محل نشر: قم.
- شبیری زنجانی، موسی(1396ش)، استفتائات(شبیری)، ناشر: انتشارات مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام، نوبت چاپ: اول، محل نشر: قم.
- فیاض، محمداسحاق(1426ق)، توضیح المسائل(فیاض)، ناشر: مجلسی، نوبت چاپ: اول، محل نشر: قم.
- مجلسیاول، محمدتقی(1414ق)، لوامع صاحبقرانی المشتهر بشرح الفقیه، ناشر: اسماعیلیان، نوبت چاپ: دوم، محل چاپ: قم.
- مظاهری، حسین(1394ش)، استفتائات(مظاهری)، ناشر: موسسه فرهنگی مطالعاتی الزهرا س، نوبت چاپ: اول، محل نشر: اصفهان.
- مفید، محمدبنمحمد(1410ق)، المقنعة، ناشر: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، نوبت چاپ: دوم، محل نشر: قم.
- هاشمی شاهرودی، محمود(1382ش)، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ناشر: موسسه دائره المعارف فقه اسلامی، نوبت چاپ: اول، محل نشر: قم.