نذر

از ویکی‌موضوع

نذر، از موضوعات شرعی، انجام کار خیر، یا ترک کاری که انجام ندادنش بهتر است با قصدِ تقرّب به خدا است. نذر، از واژگان قرآنی است. نذر بر سه قسم است: نذر بِِرّ(برای تحقق خواسته‌ای)، نذر زَجر(برای ترک امر ناپسند یا ترک نکردن کاری پسندیده) و نذر تبرّع(نذری بدون طلب خواسته‌ای از خداوند).

تعریف لغوی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نذر از حروف نون و ذال و راء تشکیل شده، و بر معنای ترساندن یا ترس داشتن دلالت دارد،[۱] هم‌چنین به معنای الزام و واجب گرداندن کاری بر خویشتن[۲] و نیز به معنای وعده به‌کار رفته است.[۳]

تعریف اصطلاحی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

وقتی انسان ملتزم شود كار خيرى را براى خدا به‌جا آورد يا كارى را كه نكردن آن بهتر است، براى خدا ترک كند.[۴] به‌عبارت دیگر، نذر یعنی التزامِ فرد مسلمانِ کامل، مختار، قاصد، و غیر محجور (یعنی کسی که از تصرف در اموال منع نشده)، به انجام دادن یا ترک کاری، همراه با گفتنِ «لِلّهِ» و با نیتِ تقرّب به خدا.[۵] نذر به شکل دیگری در کتب فقهی نیز تعریف شده است: «نذر آن است که انسان بگوید: اگر فلان چیز رخ دهد، پس برای خدا بر ذمّه من است فلان کار، از روزه یا صدقه یا حج یا نماز یا غیر آن از کارهای نیک را انجام دهم».[۶] قطب راوندی نذر را این‌گونه تعریف کرده است: نذر عبارت است از التزام و بستن عهد بر نفس، در انجام دادن کاری نیک، خواه مشروط باشد یا بدون شرط؛ مانند آنکه بگوید: «اگر چنین شد، بر عهده من برای خدا چنین و چنان است» یا بگوید: «بر عهده من برای خدا چنین کاری است».[۷]


پس نذر در فقه، عبارتی است که در آن نذر کننده متعهد می‌شود برای خداوند متعال کاری را ترک کند یا انجام دهد.[۸]

نذر در قرآن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

واژه نذر در قرآن کریم آمده است: «وَ ما أَنْفَقْتُمْ‌ مِنْ‌ نَفَقَةٍ‌ أَوْ نَذَرْتُمْ‌ مِنْ‌ نَذْرٍ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ يَعْلَمُهُ‌؛[۹] و هر انفاقی که بکنید یا هر نذری که بنمایید، همانا خداوند آن را می‌داند». و در آیه دیگری فرموده است: «يوفون بالنذر و يخافون يوما كان شره مستطيرا؛[همان بندگانى که] به نذر خود وفا مى کردند، و از روزى که گزند آن فراگیرنده است مى ترسیدند».[۱۰] و در داستان حضرت مریم (ع) به واژه نذر نیز اشاره شده است: «إذ قالت امرأت عمران رب إني نذرت لك ما في بطني محررا فتقبل مني إنك أنت السميع العليم؛ چون زن عمران گفت: «پروردگارا، آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا آزاد شده [از مشاغل دنیا و پرستشگر تو] باشد؛ پس، از من بپذیر که تو خود شنواى دانایى». [۱۱]

نوع موضوع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

واژه نذر موضوعی شرعی است چرا که در قرآن از آن یاد شده است، از این رو لغت و عرف در این‌جا ملاک موضوع شناسی نیست. نذر در فقه اسلامی ذیل عنوان کتاب «الأَيْمان و النذور» مطرح شده است.[۱۲]

اقسام نذر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نذر اقسامی دارد که عبارتند از:

  • نذر بِرّ

نذر برّ یا مجازات، نذری است که بر وقوع یک امر، وابسته شده باشد. این وابستگی ممکن است به صورت شکرگزاری برای نعمتی دنیوی یا اخروی باشد، مانند این‌که بگوید: «اگر خداوند به من فرزندی عطا کند، برای خدا فلان کار را انجام می‌دهم» یا «اگر توفیق یافتم خانه خدا را زیارت کنم، برای خدا فلان کار را انجام می‌دهم». یا ممکن است برای دفع بلا باشد، مانند این‌که بگوید: «اگر خداوند مریض مرا شفا دهد، برای خدا فلان کار را انجام می‌دهم.[۱۳]

  • نذر زَجر

وقتی‌که شخص نذر کند، نفس خویش را از ارتکاب کاری حرام یا مکروه بازدارد، مانند این‌که بگوید: «اگر عمداً دروغ بگویم یا در آب فرو روم، برای خدا فلان کار را انجام می‌دهم». هم‌چنین می‌تواند مربوط به ترک واجب یا مستحب باشد، تا نفس را از ترک آن‌ها بازدارد. مانند این‌که بگوید: «اگر واجب یا مستحبی را ترک کردم، برای خدا بر من است فلان کار».[۱۴]

این دو قسم (یعنی نذر بِرّ و نذر زَجر)، از اقسام نذر معلَّق هستند؛ یعنی نذری که در آن شرط و جزا وجود دارد.[۱۵]


  • نذر تبرّع

قسم سوم نذر، نذر تبرّعی است، که نذری مطلق است و بر هیچ شرطی وابسته نیست، مانند اینکه بگوید: «برای خدا بر من است که فردا روزه بگیرم» بدون آن‌که آن را بر شرطی معلّق سازد.[۱۶]

کارکردهای نذر در حوزه فقه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نذر زوجه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

زوجه‌ای انجام کارى مشروع و خیر را به قصد تقرّب به خداوند بر خود واجب سازد؛ درستی نذر زن وابسته و مشروط به اجازه شوهر است.[۱۷]

نذر برای انجام گناه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شخص كار نامشروع و گناه را بر خود الزام کند. چنین نذری نزد همه فقها باطل و بی‌اعتبار است.[۱۸]

نذر قلبى[ویرایش | ویرایش مبدأ]

هرگاه شخص كار خير و مشروع را بر خود قلب واجب نمايد و به آن تلفظ نكند. عده‌اى از فقهاى شيعه نذر قلبى را معتبر نمى‌دانند.[۱۹]

نذر لفظى[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شخص كار مشروع و خيرى را بر خود واجب كند، درحالى‌كه به آن تلفظ هم مى‌نمايد. نذر لفظى معتبر است.[۲۰]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ابن فارس، معجم المقاييس اللغة، ۱۴۰۴ق، ج‏۵، ص۴۱۴.
  2. فراهیدی، كتاب العين، ۱۴۰۹ق، ج‏۸، ص۱۸۰
  3. طریحی، مجمع البحرين،۱۳۷۵ ش، ج‏۳، ص۴۹۱.
  4. بهجت، استفتاءات، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۲۸۵.
  5. سبحانی، الإیضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۴۳۶ق، ج۳، ص۲۷۵.
  6. شاهرودی، المعجم الفقهی لکتب الشیخ الطوسی، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۲۷۵.
  7. قطب راوندی، فقه القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۳۶.
  8. فضل‌‌‌الله، فقه الشریعة، ۱۴۳۲ق، ج۳، ص۳۵۶.
  9. سوره بقره،٢٧٠.
  10. سوره انسان،۷.
  11. سوره آل‌عمران، ۳۵.
  12. خمینی‌، تحریر الوسیلة، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۱۱۹.
  13. موحدی لنکرانی، تفصیل الشریعة، ۱۳۸۲ش، ص۲۳۷.
  14. موحدی لنکرانی، تفصیل الشریعة، ۱۳۸۲ش، ص۲۳۷.
  15. سبحانی تبریزی، الإیضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۴۳۶ق، ج۳، ص۲۷۵.
  16. موحدی لنکرانی، تفصیل الشریعة، ۱۳۸۲ش، ص۲۳۷.
  17. مروج، اصطلاحات فقهی، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۸.
  18. مروج، اصطلاحات فقهی، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۸.
  19. مروج، اصطلاحات فقهی، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۸.
  20. مروج، اصطلاحات فقهی، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۸.


منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • قرآن کریم
  • ابن‌فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة، قم، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • بهجت، محمدتقی، استفتاءات، قم، دفتر حضرت آيت الله العظمی بهجت، ۱۳۸۶ش.
  • خمینی‌، روح الله، تحریر الوسیلة، تهران - ایران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره)، 1392ش.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، الإیضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، قم، مؤسسة الإمام الصادق علیه السلام، ۱۴۳۶ق.
  • فضل‌‌‌الله، محمدحسین، فقه الشریعة، بیروت-لبنان، دار الملاک للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۳۲ق.
  • فاضل موحدی لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة، قم، مرکز فقه الأئمة الأطهار علیهم السلام، ۱۳۸۲ش.
  • فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله، فقه القرآن، مصحح احمد حسینی اشکوری، قم، کتابخانه عمومی حضرت آيت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
  • طريحی، فخرالدين بن محمد، مجمع البحرين، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • مروج، حسین، اصطلاحات فقهی، قم، بخشايش، ۱۳۷۹ش.
  • هاشمی شاهرودی، محمود، المعجم الفقهی لکتب الشیخ الطوسی، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، ۱۴۲۴ق.