وطن

از ویکی‌موضوع

وطن در عرف مردم به محل تولد و زندگی هر فرد اطلاق می شود.اما در فقه به مکانی گفته می شود که فرد براى اقامت انتخاب می‌کند، هرچند آن‌جا محل تولد وی نباشد. وطن در فقه اسلامی موضوع برخی از مسایل فقهی مانند نماز، روزه و خمس قرار گرفته‌است.

معنای لغوی وطن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

وطن در زبان عربی به معنای منزلی است که فرد در آن زندگی می کند و محل زندگی اوست.[۱] وطن در زبان فارسی معادل کلمه میهن است، به معنای روستا، شهر و کشوری که انسان در آن متولد شده و رشد کرده‌است.[۲]

معنای اصطلاحی وطن در فقه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

وطن در اصطلاح فقه اسلامی دارای احکامی است که معنای آن را از معنای متداول در عرفی متمایز می کند. در فقه، مفهوم وطن از جهتی اعم از معنای آن در لغت عرب و از جهتی اخص از معنای متداول در زبان فارسی است. یعنی نه شامل منزل است و نه کشور. مراد از وطن در فقه، مکانی است که فرد در آن متولد شده، مدتی زندگی کرده و یا به عنوان محل سکونت دائمی بر می گزیند چه شهر و چه روستا، چه مسکن والدین یا محل تولدش باشد چه نباشد.[۳] بنابراین وطن در فقه اسلامی اقسامی از مکان‌های سکونت فرد را شامل می شود، که احکام شرعی خاصی بر آن مترتب است. اگر کسی در جایی متولد شده و سپس از آن اعراض کرده و در یک کشور دیگری قصد اقامت گزیده است، با اینکه از لحاظ معنای لغوی، اولی وطن اوست و دومی اقامتگاه اوست ولی از نظر فقهی فقط دومی وطن او محسوب می شود.[۴]

اقسام وطن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

وطن از نظر اینکه انسان در آن متولد شود، زندگی کند، خود فرد انتخاب کند یا به دلیل کار، تحصیل یا خانواده برگزید دارای اقسامی است:

  1. وطن اصلی و وطن اتخاذی: وطن اصلی و اتخاذی جایی است که فرد در آنجا متولد شده و رشد کرده است. این وطن بسته به اراده فرد نیست.[۵] وطن اتخاذی(یا مستجد) جایی است که فرد با قصد ماندن همیشگی در آنجا ساکن می شود.[۶] یا محلى است كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده به نحوى كه در نظر متعارف مردم، محل زندگى وى محسوب شود، ولو در آن‌جا به دنيا نيامده است.[۷]
  2. وطن اصلی و تبعی: وطن اصلی در مقابل وطن تبعی جایی است که فر د با اختیار خود قصد می کند در آن بماند. وطن تبعی وطنی است که فرد به تبع دیگری الزاما در آنجا می ماند مثل وطن فرزندان به تبع وطن اصلی یا اتخاذی والدین. فرزندان تا به سن بلوغ و استقلال در زندگی نرسیده اند از نظر وطن تابع والدین اند و وطنشان همانجایی است که والدین زندگی می کنند.[۸]
  3. وطن عرفی و شرعی: از کلمات فقها استفاده می شود که ملاک وطن بودن، عرف است. عرف به محلی که انسان متولد شده و در آن زندگی کرده و یا به تبع والدین در آن زندگی می کند و یا آن را برای زندگی دائمی انتخاب کرده است (مستوجد)، وطن می گویند. در چنین وطنی نماز کامل است.[۹] اما برخی فقها قائلند اگر کسی در غیر وطن اصلی شش ماه بماند و سپس از آن إعراض کند یا در آن ملکی داشته باشد نمازش کامل است و به آن وطن شرعی می گویند چون این مسأله را از روایت استفاده کرده اند.[۱۰] محقق حلی در شرائع قائل به این نظر است[۱۱] ولی برخی فقهای متاخر آن را نپذیرفته اند.[۱۲]
  4. وطن حقیقی و وطن حکمی: وطن حقیقی وطنی است که انسان در آن متولد شده و زندگی کرده یا قصد زندگی دانمی در آن را دارد. وطن حکمی در مقابل آن است. وطن حُکمی جایی است که کسی برای مدتی طولانی در آن ساکن است ولی قصد ماندن در آنجا را ندارد. از نظر برخی فقیهان چون زمان سکونت در چنین جایی طولانی است آنجا نیز حکم وطن را دارد. البته مسأله اختلافی است و برخی فقها چنین شخصی را مسافر می دانند.[۱۳]

نوع موضوع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از مطالب گذشته مشخص می شود که وطن موضوعی عرفی- شرعی است که شرع در توسعه و ضیق آن دخالت دارد و در فروضی شرع وطن عرفی را وطن نمی داند و در طرف مقابل در جایی که عرفا وطن نیست آن را وطن می شمارد.

اِعراض از وطن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حکم اِعراض از وطن در فقه بررسی می شود. اما در موضوع شناسی این مسأله مطرح است که با قصد اعراض از وطن اصلی یا اتخاذی، آیا وصف وطن بودن آن دو منتفی می شود و حکم شرعی آنها تغییر می کند؟ تشخیص موضوع إعراض با عرف است. [۱۴] و فقیه پس از وضوح موضوع، حکم را بیان می کند مگر اینکه در احادیث تعریفی از اعراض ارائه شده باشد که در این صورت نیز فقیه وارد موضوع شناسی می شود. از نظر فقهای شیعه اعراض از وطن به معنای صرف نظر کردن از وطن و بنا گذاشتن بر عدم زیست در آن است. در این صورت آثار وطن به لحاظ احکام نماز و روزه مسافر منتفی می گردد.[۱۵]

تعدد وطن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از منظر لغت شاید تنوان قائل به تعدد وطن شد ولی بر اساس احکام شرع و عرف شرعی فقها قائل به تعدد وطن برای شخص شده اند. برخی فقها تا ۲ وطن را پذیرفته اند(و برخی محدودیت قائل نشده اند: کسی در دو شهر زندگی می کند و قصد دائم دارد را دارای دو وطن دانسته اند.[۱۶] به طور کلی اگر جایی عرفا و شرعا وطن شخص محسوب شود در آنجا نماز تمام و روزه واجب است. و اگر اختلاف نظری در مسأله بین فقها وجود دارد به موضوع بر می گردد و اینکه عرف یا شرع کجا را وطن محسوب می کند.

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ۴۵۱.
  2. دهخدا، لغت نامه دهخدا ماده وطن.
  3. سید یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۲۱ ق، ج۳، ص ۴۷۲.
  4. سید یزدی، العروة الوثقی، ج۳، ص ۴۷۲؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج۱، ۲۶۹.
  5. امام خمینی، تحربر الوسیلة، ج۱، ۲۶۹.
  6. شهرکانی، معجم المصطلحات الفقهیة، ص۶۹.
  7. شبیری، استفتاءات، ج۱، ص۴۵۸.
  8. جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الإسلامي طبقا لمذهب أهل البیت علیهم السلام، جلد: ۱۵، ص۶۱؛ سبحانی تبریزی، رسائل فقهیه، ج۲، ص۳۵؛ فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ص۱۰۹.
  9. بروجردی، تبیان الصلاة، جلد: ۲، ص۲۶.
  10. خوئی، مسوعة الامام الخوئی، ج۲۰، ۲۴۹.
  11. طباطبایی قمی، الدلائل في شرح منتخب المسائل، ج۳، ۲۸۰.
  12. امام خمینی، تحریر الوسیله، همان ص۲۶۹.
  13. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۹۲، ج۱، ۲۶۹.
  14. صافي، القول الفاخر في صلاة المسافر، ص۲۱۳.
  15. جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الإسلامي طبقا لمذهب أهل البیت علیهم السلام، جلد: ۱۵، صفحه: ۶۱
  16. العروة الوثقی و التعلیقات علیها، ج۹، ص۴۶۸.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • ابن منظور محمّد بن مكرّم، لسان العرب‏، تحقیق: جمال الدین المیردامادي، ‏الناشر: دار الفکر - دار صادر، بیروت، الطبعة الثالثة، 1414 ق.
  • علی اکبر دهخدا، فرهنگ دهخدا، دانشگاه تهران، تهران، 1385ش.
  • يزدي سيّد محمّد كاظم، العروة الوثقى، الناشر: مؤسّسة الأعلمي، بيروت، الطبعة الثانیة، 1409 ق.
  • خميني سيّد روح الله، تحرير الوسيلة، الخميني السيّد روح الله، الناشر: مؤسّسة دار العلم، قم، الطبعة الأولی، بدون سنة.
  • شهرکانی، ابراهیم اسماعیل، معجم المصطلحات الفقهیة، ذوی القربی، قم، ۱۴۳۰ق.
  • استفتاءات، شبیری زنجانی، موسی، انتشارات مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام، قم، ۱۳۹۶ش.
  • جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الإسلامي طبقا لمذهب أهل البیت (علیهم السلام)، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بيت (عليهم السلام)، قم، ۱۴۲۳ق.
  • رسائل فقهیه، سبحانی تبریزی جعفر، مؤسسه امام صادق علیه السلام، قم، ۱۴۲۹ق.
  • فاضل موحدی لنکرانی محمد، جامع المسائل، امير قلم، قم، ۱۴۲۵ق.
  • خوئي سيّد أبو القاسم، موسوعة الإمام الخوئي، الناشر: مؤسّسة إحياء آثار الإمام الخوئي، قم، الطبعة الأولی، 1418 ق.
  • بروجردی، حسین، تبیان الصلاة، گنج عرفان، قم، ۱۴۲۶ق.
  • الدلائل في شرح منتخب المسائل، طباطبایی قمی، حسین، محلاتی، قم، ۱۳۸۱ش.
  • العروة الوثقی و التعلیقات علیها یزدی، محمد کاظم بن عبد العظیم، مؤسسة السبطين عليهما السلام العالمية، قم، ۱۳۸۸ش.
  • صافی، لطف‌‌الله، القول الفاخر في صلاة المسافر، دفتر تنظيم و نشر آثار حضرت آيت الله العظمی صافی گلپایگانی، قم، ۱۳۸۹ش