حرز مال

از ویکی‌موضوع

حرز مال جای محکم و غیر قابل دسترسی است که برای نگهداری مال فراهم می‌شود و کیفیت حرز هر جنس و مالی با توجه به شزایط آن مال، متفاوت است.

مفهوم شناسی حرز در لغت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در باره تعریف حرز اتفاق نظر وجود ندارد. واژه حرز به معنای موضع، مکان محفوظ و جاى محكم و غيرقابل‌دسترسى است[۱] و از آن به صندوق و دژ استوار نیز یاد شده است که متاع و چیزی در آن نگهداری شده و محفوظ بماند؛ یعنی هر چیزی که موجب حفظ مال و متاع از تلف شدن شود به آن حرز اطلاق می‌شود.[۲] حرز به طلسم، پناه و ستر،[۳] نگهبانی کردن و حبس مال نیز تعریف شده است.[۴] به دعا و ورد که آدم را از چشم زخم حفظ می‌کند نیز حرز گفته شده است.[۵]

مفهوم شناسی حرز در فقه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حرز در فقه نزدیک به معنای لغوی آن است و به چیزی حرز گفته می‌شود که فقط برای نگهداری مال درست شده باشد،[۶]مانند قفل نمودن، بستن و دفن كردن.[۷]به تعبیر دیگر حرز مكانى مغلق يا مقفل است؛ يعنى مكانى كه از چشم اشخاص مخفى باشد.[۸] به نظر برخی مراد از حرز، مکان است کسی بدون اذن و اجازه صاحب ملک و متصرف حق ورود به آنجا را ندارد.[۹] بدین ترتیب حرز جای و محل مطمئن مانند محل دفن متاع، صندوق و مکان جهت حفظ مال از دستبرد ديگران است. ف[۱۰] شارع مقدس هیچ تعریفی از حرز ارائه نکرده است و آن را به عرف واگذار نموده است.[۱۱]

حرز از نظر عرف[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به باور فقها در تعریف حرز باید به عرف مراجه کرد؛[۱۲] یعنی حرز عنوانی است که عرف باید آن را معنا ‌کند.[۱۳] در عرف حرز به چيزى گفته می‌شود كه براى نگهدارى مال فراهم شده‌است (جواهر الکلام، ج ۴۱، ص ۵۱۵). تعریف عرف از حرز به خاطر اختلاف جایگاه مال و اختلاف متاع متفاوت است و حرز تمام اشيا يكسان نيست و حرز هرمالی متناسب با آن مال است. حرز طلا و جواهر غیر از حرز فرش، گوسفند و گندم است.[۱۴]

حرز پول، طلا و نقره[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حرز پول، طلاق و نقره، گنجینه (اتاق مخصوص)،‌ لابلاى كتاب، صندوق یا چیزی مانند آن، دفن آنها در داخل‌ خانه، جيب لباس و آستين لباس زیرین و به نظر برخی جيب درونى لباس رويين و جيب بيرونى زيپ دار و کیسه داخل آستین حرز مجسوب می‌شود؛[۱۵] بنابراین حرز پول نقد، جواهرات و اسناد، صندوق‌های با درهای بسته قفل دار، اتاق‌ها با درهای بسته قفل‌دار و دیوارهای محکم است.[۱۶] همچنین محل دفن آنها در داخل آبادی و داخل منزل از مصادیق تحقق حرز است.[۱۷]

دفن شدن پول، جواهرات، اسناد و هرجنس دیگر در خارج از شهر و آبادی مثل بیابان، دشت و صحرا ولو داخل اتاق قفل شده باشد از نظر عرف حرز محسوب نمی‌شود.[۱۸] اتاق بدون در بسته و وسط منزل برای نگهدری پول، طلا، نقره و اسناد و زدن نقب در داخل زمین ملک مالک[۱۹] همچنین منزل و خانه‌ای که در ندارد، یا بسته و قفل نشده است از نظر عرف حرز تحقق پیدا نمی‌کند.[۲۰] ملکیت عدم ملکیت در تحقق حرز دخالتی ندارد.[۲۱]

حرز اجناس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حرز اجناس، مانند حرز غلات، ظروف مسی و غیر مسی، لوازم خانه، لباس و پارچه و اجناس سبک درون مغازه‌ها و اتاق‌های داخل شهر قفل زده، خزانه‌های قفل شده، کمد، خانه‌ها و مغازه‌ها حتی با در باز که محل نگهداری آنهاست،[۲۲] دفن کردن مال در زیر زمین و قبر برای کفن حرز محسوب می‌شود.[۲۳] دید چشم فروشنده حرز مال و اجناس او در بازار، جاده‌، مساجد و محل که تردد عمومی است می‌باشد.[۲۴] به شرط که:

1. فروشنده خواب نباشد.[۲۵]

2. پشتش به مالش نباشد.[۲۶]

3. ازدحام و شلوغی طور نباشد که حواس او را پرد کرده نتواند از اجناس خود محافظ نماید.[۲۷]

4. چشمش طور ضعیف نباشد که جنس خود را نبیند.[۲۸] برخی جاى قفل‌دار يا بسته و يا دفن كردن را حرز مى‌دانند، اماكن عمومى مانند حمام يا مسجد را حرز نمی‌دانند.[۲۹]

حرز به اجماع عامه[۳۰] از شرايط سرقت حدى است و در مباحث ديگر فقه كاربردى ندارد.[۳۱] پوشیدن برای لباس، گذاشتن سر روی جنس به عنوان متکی در صورت خواب نبودن مالک، دست مغازه دار و فروشنده برای اجناس در جلو در مغازه برای فروش حرز محسوب می‌شود.[۳۲] خانه در شب برای لوازم منزل حرز است در صورت که در منزل قفل شده باشد و در صورت باز بودن در و مراقب بودن صاحب خانه در حرز بودن آن قطعیت وجود ندارد.[۳۳]

حرز میوه و گل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حرز میوه و گل، خانه‌ها و باغ‌های که در آن‌ها گل و میوه هردو باشد اگر در صحرا خالی از اهل منزل و محافظ باشد و در آنها نیز بسته و قفل شده باشد حرزی ندارد و در صورت بودن اهل خانه و داشتن نگهبان اهل منزل و نگهبان حرز آنهاست.[۳۴] حرز میوه دیوار و در بسته آن است[۳۵] و چیده شدن حرز میوه چیده شده است.[۳۶] به نظر برخی میوه مطلاقاً حرز ندارد.[۳۷]

حرز حیوانات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حرز حیوانات، اصطبل و آغل برای چهارپایان.[۳۸] با مراقبت، محافظت و مراعات مالک، دید چوپان در صحرا برای گوسفدان حرز محسوب می‌شود.[۳۹] به نظر برخی دید چوبان در صحرا برای گوسفندان حرز نیست مگر گوسفندان وارد آغل شود و در آن بسته گردد.[۴۰] راکب برای حیوان که سوار شده و دید راننده که چهار پایان را هدایت می‌کند حرز است. [۴۱] به‌طور كلى، در حرز وجود يكى از اين دو عنصر لازم است:

1. موضع مستحكم و مراقبت مستمر در مواضعى كه حصار محكم وجود دارد، مانند خانه و صندوق و خيمه، خود آنها حرز به‌شمار مى‌روند.

2. جاهایی که فاقد حصار و حفاظ است مانند جایگاه‌هایی موجود در صحرا و خيابان و اماكن عمومى چون حمام و مسجد، در صورت مراقبت مستمر به‌مثابۀ حرز به شمار می‌رود و درغيراين‌صورت حرز وجود ندارد.[۴۲]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ج 5، ص 333.
  2. بستانی، فرهنگ ابجدی، ص 324.
  3. ابن منظور، لسان العرب، ج 5، ص 333.
  4. نفیسی، فرهنگ نفیسی، ج 2، ص 1229.
  5. بستانی، فرهنگ ابجدی، ص 324.
  6. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج 3، ص 282.
  7. شهیدثانی، مسالک الافهام، ج 14، ص 494.
  8. محقق داماد، قواعد فقه، ص 260.
  9. جواهر الکلام، ج 41، ص 499؛ موسوعة الفقه الإسلامى المقارن‏، ج 1، ص 428.
  10. هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 3، ص 282.
  11. نجفی، جواهر الکلام، ج 41، ص 499.
  12. هاشمى شاهرودى، موسوعة الفقه الإسلامى المقارن‏، ج 1، ص 428.
  13. نجفی، جواهرالکلام، ج 41، ص 499؛ فاضل موحدی لنکرانی، آیین کیفری اسلام، ج 3، ص 112.
  14. نجفی، جواهرالکلام، ج 41، ص 500؛ فاضل موحدی لنکرانی، آیین کیفری اسلام، ج 3، ص 112؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 3، ص 282.
  15. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج 3، ص 283؛ فاضل موحدی لنکرانی، آيين کيفری اسلام، ج 3، ص 302؛ ذهنی تهرانی، المباحث الفقهیة في شرح الروضة البهیة، ج 28، ص 127.
  16. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج 3، ص 561.
  17. ذهنی تهرانی، المباحث الفقهیة في شرح الروضة البهیة، ج 28، ص 125.
  18. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج 3، ص 561؛ ذهنی تهرانی، المباحث الفقهیة في شرح الروضة البهیة، ج 28، ص. 125.
  19. فاضل موحدی لنکرانی، آيين کيفری اسلام، ج 3، ص 302.
  20. نجفی، جواهرالکلام، ج 41، ص 499.
  21. فاضل موحدی لنکرانی، آيين کيفری اسلام، ج 3، ص، 112، 302.
  22. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج 3، ص 561.
  23. هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج 3، ص 283.
  24. علامه حلی، قواعدالاحکام، ج 3، ص 561.
  25. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج 3، ص 561.
  26. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج 3، ص 561.
  27. علامه حلی، قواعدالاحکام، ج 3، ص 561.
  28. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج 3، ص 561.
  29. نجفی، جواهر الکلام، ج 41، ص 500.
  30. وهبة الزحيلى، الفقه الإسلامى، ج 7، ص 5440؛ نجفی، جواهر الکلام، ج 41، ص 599.
  31. خاوری، واژه‌نامه تفصیلی فقه جزا، ص 148.
  32. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج 3، ص 561.
  33. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج 3، ص 561.
  34. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج 3، ص 561.
  35. خمینی، ترجمه تحریر الوسیلة، ج 2، ص 518.
  36. خمینی، ترجمه تحریر الوسیلة، ج 2، ص 518.
  37. هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج 3، ص 283.
  38. فاضل موحدی لنکرانی، آیین کیفری اسلام، ج 3، ص 112.
  39. علامه حلی، قواعدالا حکام، ج 3، ص 561.
  40. فاضل موحدی لنکرانی، آیین کیفری اسلام، ج 3، ص 113.
  41. علامه حلی، قواعدالا حکام، ج 3، ص 562.
  42. طوسی، المبسوط في فقه الإمامیة، ج 8، ص 22 – 23؛ شهیدثانی، مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، ج 14، ص 506 – 507.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ابن‌منظور، محمد‌بن‌مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بی‌تا.

بستانی، فواد افرام، فرهنگ ابجدی، تهران، اسلامی، 1375ش.

خاوری، یعقوب، واژه‌نامه تفصیلی فقه جزا، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1384ش.

‌خمینی، روح‌الله، ترجمه تحریر الوسیلة، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1385ش.

طوسی، محمدبن‌حسن، المبسوط في فقه الإمامیة، مکتبة المرتضوية، تهران، 1378ش.

علامه حلی حسن‌بن‌یوسف، قواعد الاحکام، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، 1413ق.

فاضل موحدی لنکرانی، محمد، آيين کيفری اسلام، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار، 1390ش.

المباحث الفقهیة في شرح الروضة البهیة، ذهنی تهرانی، محمد جواد، قم، وجدانی، 1366ش.

محقق داماد، مصطفی، قواعد فقه ۴: بخش جزایی، تهران، 1401ش.

نجفی، محمدحسن بن‌باقر، جواهر الکلام، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بی‌تا.  

وهبة الزحيلى، الفقه الإسلامى و أدلّته، دمشق، دار الفكر، ۱۴۱۸ق.

هاشمی شاهرودی، محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بيت (عليهم السلام)، 1382ش.

هاشمى شاهرودى، محمود، موسوعة الفقه الإسلامى المقارن‏، قم، موسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت( عليهم السلام)، 1432ق.