روش شناخت موضوعات
- این مقاله در حال ویرایش توسط کاربر:Zarei می باشد
روش شناخت موضوعات، عبارت است از: «مجموعه تدابیری که متصدّی شناخت متناسب با اغراضی که دارد، در طی آن، بهترین راه را در بهرهگیری از معتبرترین منابع به وسیله مناسبترین ابزارها، برای کشف مجهول یا اطمینان بخشی بیشتر گزینش میکند».
محدودیتهای روش شناخت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
باید توجه داشت که در ارکانِ شناخت هر موضوع، محدودیتهایی وجود دارد؛ یعنی هر چیزی را به هر روشی نمیتوان شناخت و هر فردی صلاحیت شناخت هر موضوعی را ندارد. مانند اینکه قلمرو شناخت حواس ظاهری پنجگانه محدود به عالم طبیعت است و فقط با آنها میتوان محسوسات و چیزهایی که با حس، تناسب و سنخیت دارد را شناخت. افزون بر این هر یک از حواس قلمرو خاصی دارند؛ مثلاً با حواس ظاهری هیچگاه نمیتوان به مرز شناخت موضوعات عقلی یا شهودی و قلبی ورود کرد.
پیدا کردن روش شناختی مناسب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تناسب میان ارکان شناخت و موضوعی که شناخت به آن تعلُّق میگیرد (محصول شناخت) و یا به تعبیر زبان فلسفی، همان «ضرورت سنخیت میان علت و معلول» از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ بنابراین برای شناخت هر چیزی باید از روش شناختی مناسب با آن استفاده کرد. این محدودیت در منابع، راهها و روشهای معرفت وجود دارد؛ بنابراین باید برای آگاهی از هر موضوعی به این محدودیتها توجهی ویژه کرد و بهترین شیوه بهرهگیری از ارکان شناخت را به تناسب هر موضوع برگزید. مثلاً در قرون گذشته برای رؤیت هلال ماه (استهلال) از چشم (غیر مسلح) به عنوان ابزار شناخت استفاده میشد؛ اما در قرن اخیر برخی از مراجع عظام برای استهلال ماه قمری (بهویژه هلال رمضان و شوال) استفاده از چشم مسلح و ابزاری چون تلسکوپ و دوربینهای با تکنولوژیهای پیشرفته را بلامانع میدانند و موضوع «رؤیت هلال با چشم مسلح» در عصر حاضر خود از موضوعات علمی ـ فقهی جدید و از مسائل مستحدثه است.
روش و مشتقات آن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
وقتی از روش و واژگان مربوط به آن نسبت به معرفت استفاده میکنیم، باید توجه داشته باشیم که درباره کدام سطح از روش سخن میگوییم و چه معنایی از شناخت موضوعات در احکام فقهی را اراده کردهایم. روش و مشتقات آن ممکن است در معانی مختلفی به کار رود:
- شیوۀ معرفت: روش در این معنا ممکن است فلسفی (عقلی)، علمی (تجربی)، شهودی (قلبی) یا نقلی باشد.
- نوع استدلال: گاه روش به معنای نوع استدلال به کار میرود و از این حیث، میتواند روش قیاسی یا استقرایی، لمّی یا انّی و غیر از آن مدّ نظر باشد.
- فنون گردآوری اطلاعات: برای جمعآوری اطلاعات و دادههای مختلف از واژۀ فنون استفاده میشود؛ مانند روش مشاهده، روش پرسشنامه، روش مصاحبه و روش کتابخانهای.[۱]
- چگونگی تحلیل دادهها: روش تحلیل دادهها میتواند کلاسیک یا آماری باشد. روش کلاسیک از روشهای نقد ادبی و نقد تاریخی مشتق شده، برای تحلیل درونی اسناد به کار میروند و از روشهای کیفیاند؛ درحالیکه روشهای کمّی و آماری به علومی مانند اقتصاد، روان شناسی و جامعهشناسی تعلق دارند که پژوهش و متن همراه با نوعی تحلیل کمی، عددی و آماری است.
- سطح تحلیل: به سطح تحلیل دادهها مربوط میشود؛ از قبیل توصیفی ـ تحلیلی و امثال آن.
- روش ساماندهی پژوهش: به این معنا که چگونه موضوعی را انتخاب و منابع آن را گردآوری کنیم و از طریق نقد، تحلیل، استفاده از شواهد عقلی، نقلی، آماری و بررسی متون مربوطه راه را برای اثبات مدعای خود هموار سازیم.
- نوع نگاه به موضوع (رویکرد موضوع): پژوهشگر به موضوع مورد مطالعه خود میتواند با دیدگاه یا رویکرد پدیدارشناسانه، ساختارگرایانه، هرمنوتیکی، انسانشناسانه و... بنگرد.
- روششناسی: روششناسی بهعنوان دانش درجه دومی است که از منظری بالاتر به انواع روشهای تحقیق بهعنوان دانشی درجه اول میپردازد.[۲]
برداشتهایی از روش[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در حوزۀ شناخت، از «روش» برداشتهای متعددی میشود؛ حتی در برخی از موارد، راه و روش را یکی میپندارند و آنها را بهجای هم به کار میبرند؛ اما بهنظر میرسد بین راه، رویکرد و روش تفاوت ظریفی وجود داشته باشد؛ برای نمونه ممکن است راه رسیدن به هدف یکی باشد؛ اما بتوان با روشهای گوناگون در آن مسیر حرکت کرد.
فرض کنید قرار است به مقصد معیّنی مسافرت کنیم؛ اما مسیرهای متفاوتی برای رسیدن ما به آن مقصد وجود دارد، از جمله: مسیر زمینی، مسیر دریایی و مسیر هوایی؛ حال پس از انتخاب انواع مسیر مثلاً مسیر زمینی، به سراغ انتخاب انواع وسیله نقلیه میرویم تا ببینیم که میخواهیم پیاده یا سواره، سریع یا آهسته به مقصدمان برسیم (انتخاب رویکرد). حتی پس از انتخاب یکی از انواع وسیلۀ نقلیۀ عمومی یا خصوصی (انواع قطار، اتوبوس، مینی بوس، تاکسی بین شهری، اتومبیل شخصی، موتور و...) باز هم میتوان این انتخابها را خاص کرد (انتخاب روش)؛ مثلاً برای رسیدن به مقصد قطار سریعالسیر یا قطار اتوبوسی و یا قطار معمولی را انتخاب کرد.
در ادامه این مسافرت باز هم میتوان روشهای تخصصیتر و ویژهتری را انتخاب کرد؛ مثلاً مسافرت با این قطار میتواند به شیوههای انفرادی، گروهی و دوستانه یا گروهی و خانوادگی باشد. پس به نظر میرسد راه، همان انتخاب مسیر حرکت است؛ رویکرد، انتخاب وسیله نقلیه یا ابزار کلی و روش، چگونگی بهرهگیری از ابزارها، مدیریت حرکت و زیر نظر داشتن ریزترین مؤلفههای سفر از جمله انتخاب همسفر است.
مراحل موضوعشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در مسیر موضوعشناسی نیز باید همین مراحل و دقایق مدّ نظر باشد، یعنی راه، رویکرد، روش، وسایل و شرایط رسیدن به هدف. پس باتوجه به عناصر متعددی که در روش شناخت دخیلاند، برای آنکه برداشتِ نسبتاً دقیقی از «روش» به ویژه درمورد شناخت موضوعات احکام داشته باشیم، لازم است که دقیقتر منظور خود را دربارۀ آن بیان کنیم. باتوجه به ارکان شناخت و تعاریف و برداشتهای متعددی که از روش وجود دارد، میتوان گفت روش شناخت، عبارت است از: «مجموعه تدابیری که متصدّی شناخت متناسب با اغراضی که دارد، در طی آن، بهترین راه را در بهرهگیری از معتبرترین منابع به وسیله مناسبترین ابزارها، برای کشف مجهول یا اطمینان بخشی بیشتر گزینش میکند». این تدابیر که متأثر از احاطۀ علمی، انواع مهارتها، عمق مفروضات و مبانی متصدّی شناخت است، همۀ اموری را شامل میشود که در روند اطمینان بیشتر نسبت به نتیجۀ شناخت مؤثرند؛ از قبیل انتخاب منابع، تعداد منابع، ترتیب بهرهگیری از منابع، استفاده از ابزارهای مناسب، مقایسه، تنظیم و تحلیل دادهها و... . باید دانست که هر روش به مقتضای ماهیت خود، محدودیتهایی دارد و هیچ روشی به شکل مطلق، خوب یا بد، کامل یا ناقص نیست؛ بنابراین همۀ روشها از جهاتی دارای نقاط مثبت و از جهاتی دیگر دارای نقاط منفیاند. همچنین احتمال دارد یک روش نسبت به شرایط یا موضوعی ویژه، کارآمدی و اطمینان بخشی بیشتری داشته باشد و همان روش در موضوعی دیگر چندان کار آمد و مطلوب نباشد.
تفاوت روشهای فقها در روش شناخت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بنابراین تفاوت روشهای فقها را باید در این مؤلفهها جستجو کرد: میزان قدرت اجتهاد، امکان دسترسی به منابع، مفروضات و مبانی نظری در استفاده از قواعد علم اصول و بهرهگیری از منابع، انتخاب راهها و ابزارهای مناسب و اطمینانآور برای استنباط احکام و تشخیص موضوعات؛ از همینرو چنانچه روش اجتهادی فقها و بهرهمندی از منابع و راههای شناخت متفاوت است به همان میزان نوع احکام، فتاوا، احتیاطها و نظریات ایشان نیز در مصادیقی با یکدیگر متفاوت است. برای شناخت سه مرحلۀ مقدماتی تشخیص موضوعات عرفی (شناخت نوع، موقعیّت فقهی و عنوانیّت موضوعات) برای فقیه راهی جز بررسی متون دینی و فقهی وجود ندارد؛ اما اولین مرحلۀ اصلی در شناخت موضوعات، مفهومشناسی است. در این مرحله، مبتنی بر تشخیص نوع موضوع، به تبیین مفهوم لفظ از منابع متناسب با آن پرداخته میشود.
راه شناخت مفاهیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
با رجوع به اهل لغت و دریافت نظر ایشان یا کاوش در کتب لغت برای به دست آوردن معنای موضوع مورد نظر است؛ پس ابزارهای این شناخت شنیدن، خواندن و یا دیدن نظریّات اهل لغت خواهد بود. راه رسیدن به ملاکات مفهومی نیز بررسی معانی لغوی از طریق لغویّون و یا توجه به عرف عام و خاص است. تطبیق مفاهیم و ملاکات به دست آمده بر مصادیق، مرحله نهایی موضوعشناسی است که به تناسب هر موضوع، راه تطبیق متفاوت خواهد بود. آنچه در این تفاوت مؤثر است، ماهیت و جنس موضوعات و ارتباط آنها با علوم بشری است. از آنجا که موضوعات از نظر جنس و ماهیت با هم متفاوتند، به تناسب راههای شناخت آنها نیز متفاوت خواهد بود.
پانوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- بیات، حجت الله، نیمه اول اجتهاد، 1393 هـ ش، چاپ اول، انتشارات موضوع شناسی.
- سریع القلم، محمود؛ روش تحقیق در علوم سیاسی و روابط بینالملل.