ارتداد
اِرْتِدادْ خارجشدن و رویگردانی از دین اسلام است. مسلمانِ رویگردان از اسلام را مُرتَد مینامند. ارتداد با انکار وجود خدا، حقانیت پیامبر اسلام(ص)، دین اسلام و امور ضروری دین مانند نماز و روزه و همچنین با توهین آشکار به مقدسات دینی مانند کعبه و استهزاء به شرع و شارع و تغییر دین با لجاجت محقق میشود. مرتد بر دو گونه است: مرتد ملی: کسی که نخست کافر بوده، سپس مسلمان شده و بار دیگر کافر شده است. مرتد فطری: کسی که هنگام انعقاد نطفه او حداقل یکی از والدین او مسلمان باشند و پس از بلوغ اظهار اسلام کند و سپس کافر شود. ارتداد از دو راه اثبات میشود: یکی اِقرارِ خود مرتد به ارتدادش و دیگری بینه؛ یعنی دو مرد عادل بر ارتداد فردی، گواهی دهند. در این مقاله، در ابتدا، قصد داریم، بگوییم که «ارتداد» چیست و شاخصه ها و قیود آن، چه می باشد؛ سپس، نوعیّت، کاربردهای فقهی و علوم مرتبط با موضوع «ارتداد» را مشخص کنیم و در آخر مصادیق «ارتداد» را برشماریم.
مفهوم شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ارتداد از ریشه (ردد) و در لغت ، بهمعنای بازگشت.[۱]ارتداد، اصطلاحی فقهی است و فقیهان آن را رویگردانی از اسلام معنا کردهاند.[۲] به مسلمانی که از دین اسلام خارج شده است، مُرتَدّ میگویند.[۳]
اقسام مرتد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مرتد دو گونه است و هریک احکام ویژه خود را دارد: [۴]
- مرتد فطری
مرتد فطری کسی است که پدر یا مادرش یا هر دو مسلمان باشند و پس از بلوغ از اسلام خارج شده باشد.[۵] بنا بر مشهور ملاک اسلام پدر و مادرش در زمان انعقاد نطقه است.[۶] با این حال صاحب جواهر از کتاب «رسائل الجزائری» به عنوان نظر عجیب نقل کرده که پدر یا مادرش یا هر دو به هنگام تولد او مسلمان باشند.[۷]
- مرتد ملی
مرتد ملی، کسی است که پدر و مادرش در هنگام انعقاد نطفهاش مسلمان نبودهاند و خود پس از بلوغ مسلمان شده، اما سپس کافر شود. [۸]
شاخصه و قیود موضوع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ارتداد یک موضوع فقهی است، و با عناصر و شاخصه هایی ذیل محقق می شود:
- انکار اصول دین
انکار وجود خداوند پروردگار عالم، انکار وحدانیت و یکتا بودن خدا، انکار رسالت حضرت خاتم الانبیاء، انکار معاد و زندگی بعد از مرگ؛ چنانچه هر یک از این موارد رخ دهد، کفر و ارتداد صورت می گیرد. به طور مثال اگر شخصی به خداوند متعال ایمان داشته باشد؛ ولی به پیامبر او ایمان نداشته باشد، کافر تلقی می شود.[۹]
- انکار یکی از احکام ضروری اسلام
منظور از ضروری دین، چیزی است که بودن آن در اسلام چنان واضح است که به استدلال نیاز ندارد و همه مسلمانان آن را قبول دارند؛ مانند وجوب نماز و روزه و حج.[۱۰]
- انکار یکی از احکام قطعی اسلام
در صورتی که شخصی به طور آشکار بداند که روزه در عید فطر حرام است یا روزه مسافر مورد قبول نیست و... در عین حال منکر آن شود، مرتد به حساب می آید.[۱۱]
- عقل
فقیهان، عقل را از شرایط تحقق ارتداد میدانند.[۱۲] بر پایۀ این شرط، گفتن سخنان کفرآمیز توسط دیوانه، موجب ارتداد او نمیشود.[۱۳]
- بلوغ
فقیهان بلوغ را از شرایط تحقق ارتداد میدانند.[۱۴] بر پایۀ این شرط، گفتن سخنان کفرآمیز توسط کسی که به سن بلوغ نرسیده است، موجب ارتداد او نمیشود.[۱۵]
- قصد
فقیهان قصد را از شرایط تحقق ارتداد میدانند.[۱۶] بر پایۀ این شرط، کسی که از روی قصد سخنان کفرآمیز نگفته است، مرتد بهشمار نمیرود.[۱۷]
- اختیار
فقیهان اختیار را از شرایط تحقق ارتداد میدانند.[۱۸] بر پایۀ این شرط، کسی که او را مجبور کردهاند که کفر بگوید، مرتد بهشمار نمیرود.[۱۹]
نوع موضوع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یکی از مراحل موضوع شناسی عناوین فقهی، شناخت نوعیّت موضوع است. برای شناخت نوعیّت موضوع باید مشخص شود که این لفظ حاکی از موضوع از لحاظ مختلف در کدام دسته از اقسام موضوعات قرار می گیرد مثلاً موضوعات، یا منصوص هستند یا غیر منصوص، موضوعات منصوص یا مخترع شرعی هستند یا مقیِد شرعی. زیرا کلّی گویی و ابهامات در این مرحله باعث ابهام درمتصدّی، منبع، ابزار، راه و روش شناخت در مراحل بعدی تشخیص موضوع می شود.[۲۰] با توجه به ذکر واژه «ارتداد» در روایات ، عنوان «ارتداد»از عناوین منصوص محسوب می شود.[۲۱] و از این جهت که قیود موضوع «ارتداد» در روایات باب آمده[۲۲] و شارع آن را اختراع و تعریف کرده، حدود و اجزا و شرایط آن را بیان نموده است موضوع «ارتداد» از موضوعات مخترع شرعی[۲۳] محسوب می شود.
کاربرد های فقهی موضوع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در فقه اسلامی، مسئلهی ارتداد از مباحث مهم و پیچیدهای است که در ابواب مختلف فقهی مورد بررسی قرار گرفته است.[۲۴] در ادامه، به برخی از ابواب فقهی که ارتداد در آنها مطرح میشود، اشاره میکنیم:
۱. الطهاره:[۲۵] بطور مثال؛ آیا اگر فرد مرتد شود، طهارت قبلی او از بین میرود و پس از بازگشت به اسلام (در صورت توبه)، باید مجدداً غسل ارتداد کند یا وضو بگیرد؟[۲۶]
۲.الصلاة):[۲۷] بطور مثال؛ آیا نمازهای گذشتهاش فرد مرتد باطل میشود و در صورت بازگشت به اسلام، باید قضای آنها را به جا آورد؟ یا اگر فرد در حال نماز مرتد شود، نمازش باطل است؟[۲۸]
۳. الصوم:[۲۹] آیااگر فرد در حال روزه مرتد شود، روزهاش باطل میشود و در صورت بازگشت به اسلام، باید آن را قضا کن؟[۳۰]
۴.الزکاة:[۳۱] ارتداد باعث سقوط زکات واجب نمیشود، اما اگر قبل از پرداخت زکات مرتد شود، در صورت بازگشت به اسلام، باید زکات را بپردازد.[۳۲]
۵.الحج:[۳۳] بطور مثال؛ اگر فرد در حال احرام مرتد شود، حج او باطل میشود و در صورت توبه و بازگشت به اسلام، باید حج را از سر بگیرد.[۳۴]
۶.النکاح:[۳۵] بطور مثال؛ ارتداد یکی از زوجین باعث فسخ نکاح میشود: اگر مرد مرتد شود، عقد ازدواج به صورت خودکار فسخ میشود (بعد از پایان عده).[۳۶]
۷.الحدود و التعزیرات:[۳۷] بطور مثال؛ارتداد در برخی موارد (با شرایط خاص) موجب حد میشود.[۳۸]
۸.الارث:[۳۹] بطور مثال؛ مرتد از مسلمانان ارث نمیبرد و اگر مسلمانی فوت کند، مرتد از او ارث نمیبرد. اگر مرتد توبه کند و به اسلام بازگردد، دوباره حق ارث بردن را پیدا میکند.[۴۰]
علوم مرتبط[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ارتداد موضوعی است که در چندین حوزه علمی مورد مطالعه قرار می گیرد. برخی از علوم مرتبط با این پدیده عبارتند از:
- ۱. الهیات و علوم دینی(Theology & Religious Studies):
بررسی دلایل ارتداد از دیدگاه ادیان مختلف.[۴۱]
- ۲. جامعه شناسی دین(Sociology of Religion):
مطالعه تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر ارتداد. نقش تغییرات اجتماعی (مدرنیته، سکولاریسم، جهانی شدن) در افزایش یا کاهش ارتداد. بررسی جنبشهای دینی و ضد دینی.[۴۲]
- ۳. روانشناسی دین(Psychology of Religion):
انگیزههای فردی برای ترک دین (شک، بحران معنوی، تجربیات شخصی). تأثیر روانی ارتداد بر فرد (احساس گناه، آزادی، انزوا). مطالعه فرآیند تغییر عقیده (Cognitive Dissonance).[۴۳]
- ۴. حقوق و فقه(Law & Jurisprudence):
قوانین مربوط به ارتداد در کشورهای مختلف (مجازات مرتد در برخی نظامهای حقوقی اسلامی). بحث حقوق بشر و آزادی عقیده در تقابل با قوانین دینی.[۴۴]
- ۵. تاریخ ادیان(History of Religions):
بررسی موارد تاریخی ارتداد و تأثیر آن بر جوامع دینی.[۴۵]
- ۶. فلسفه دین(Philosophy of Religion):
بحثهای عقلانی درباره حق تغییر دین یا عقیده. نقدهای فلسفی بر باورهای دینی و پاسخهای متقابل.[۴۶]
- ۷. علوم سیاسی(Political Science):
رابطه دولت و دین در مواجهه با پدیده ارتداد. تأثیر سیاستهای حکومتی بر آزادی یا محدودیت تغییر دین.[۴۷]
مصداق موضوع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مصادیق ارتداد از نظر فقهاء عبارتنداز:
- انکار ضروری دین:
فقها بر این نکته اتفاق نظر دارند که کفر-یعنی انکار خدا یا وحدانیّت یا نبوت،[۴۸] یا حکمی از احکام ضروری دین که مستلزم انکار خدا، توحید یا نبوت باشد-موجب ارتداد است.[۴۹]
به باور برخی ضروری دین آن دسته از مسایل غیر نظریاند که در ضروریبودن آنها تردیدی نیست. اگر مکلف این دسته از مسایل را یا حتی مسایل نظریای را که یقین به ضروریبودن آنها دارد انکار کند، موجب ارتدادش خواهد شد.[۵۰]
از نگاه امامخمینی مقصود از ضروری دین امری است که نزد جمیع مسلمانان امر واضحی باشد؛ مانند بدیهیات عقلیه. پس احکامی که نزد فقها یا انسانهای متعبد بدیهیاند، اما نزد عموم مسلمانان بدیهی نیستند، جزو ضروریات دین نخواهند بود؛ در نتیجه اگر بعضی از احکامِ ضروری دین نزد بعضی واضح نباشند، انکار آنها موجب ارتداد نیست.[۵۱]
ظاهر عبارات بیشتر فقها[۵۲] و تصریح بعضی دیگر[۵۳] بر این است که انکار ضروری دین بهتنهایی موجب حکم به ارتداد منکر است و فرقی ندارد که این انکار مستلزم تکذیب نبی(ص) یا انکار نبوت باشد یا نباشد و دلیل این نظریه اطلاق بعضی از روایات است.[۵۴]
اما برخی از فقها[۵۵] ازجمله امامخمینی[۵۶] براین باورند که انکار ضروری در صورتی موجب حکم به ارتداد میشود که مستلزم انکار خداوند، توحید یا نبوت نبی(ص) باشد و نزد عموم مسلمانان ضروری شمرده شود؛ در غیر این صورت حکم به ارتداد نمیشود؛ از اینرو امامخمینی اعلامیه «جبهه ملی ایران» علیه لایحه قصاص و غیر انسانی خواندن آن را با اینکه آنان میدانستند در قرآن آمده، انکار حکمی دانست که بر خلاف نص قرآن و حکم ضروری جمیع مسلمانان است[۵۷] و تصریح کرد آنان مرتدند.[۵۸] ایشان همچنین با اشاره به عقاید سران «سازمان مجاهدین خلق» که در کتاب شناخت انتشار یافته بود، معتقدان به این باورهای انحرافی را مخالف با کلمه «لا اله الا الله» و منکر معاد و ملحد دانست.[۵۹]
فقها انکار منجر به ارتداد را به دو قسم گفتاری و عملی تقسیم کردهاند. مرتد در انکار گفتاری با زبان، ضروری دین را منکر میشود یا اینکه اقرار به خروج از اسلام میکند. مرتد در انکار عملی کاری میکند که منجر به خروج از دین است، مانند سجده بر بت یا نجسکردن خانه کعبه.[۶۰]
- انکار ضروری مذهب:
از نظر اندکی از فقها انکار ضروری مذهب مانند انکار ضروری دین، موجب ارتداد است؛[۶۱] هرچند برخی این حکم را تنها درباره اهل مذهب جاری دانستهاند؛ مثلاً شیعهای منکر مسئله امامت شود، حکم به ارتدادش میشود.[۶۲]
امامخمینی[۶۳] و بعضی از فقها[۶۴] بر این باورند که انکار ضروری مذهب موجب خروج از مذهب است نه خروج از اسلام؛ از اینرو ایشان تعبیر به کفر در کلمات بعضی از فقها را بر نوع خاصی از کفر یا مرتبهای از مراتب آن حمل میکند؛ البته اگر انکار ضروریات مذهب به انکار خداوند یا انکار نبی(ص) برگردد، موجب ارتداد دانسته شده است.[۶۵]
- سبّ پیامبر یا ائمه:
از نظر برخی فقها سبّ (دشنامدادن) و توهین به خداوند یا پیامبر(ص) یا یکی از ائمه(ع)[۶۶] یا حضرت فاطمه(س) از اسباب ارتداد است.[۶۷]
امامخمینی این نظریه را میپذیرد و سابالنبی(ص) را کافر و نجس میداند.[۶۸] ایشان، سلمان رشدی را به سبب نگارش کتاب آیات شیطانی و توهین به پیامبر اسلام(ص) در آن، مرتد و به همراه ناشر و دستاندرکاران این کتاب که مطلع از محتوای این کتاب بودند، محکوم به اعدام دانست.[۶۹] و همچنین ایشان کسی که در یک گزارش رادیویی به حضرت فاطمه(س) جسارت کرده بود را با این قید که اگر ثابت شود قصد توهین داشته، محکوم به اعدام دانست.[۷۰]
- استهزاء به شرع و شارع:
از نظر بعضی از فقها سخنی که بر خروج از اسلام و اهانت و استهزا به شرع و شارع دلالت کند، یکی دیگر از اسباب ارتداد است، چه از روی دشمنی و اعتقاد باشد یا از روی تمسخر (هزل و مزاح)؛[۷۱] اما از نظر بعضی دیگر در صورتی که استهزا قابل حمل بر مزاح و هزل باشد، موجب ارتداد نمیشود.[۷۲] برخی مسخره و استهزا را تنها در صورتی که به حد انکار ضروری دین برسد، موجب ارتداد دانستهاند.[۷۳]
- تغییر دین با لجاجت:
تغییر دین از روی لجاجت و عناد و بدون تحقیق و تفحص، از مصادیق ارتداد محسوب میشود به دلیل اینکه بر همه واجب است در اصول دین به اندازه توانایی خود تحقیق کنند و اگر بعد از تحقیق کامل به آیینی غیر از اسلام معتقد شوند، معذور هستند؛ زیرا وظیفه عقلی و شرعی خود را انجام داده، ولی به خطا رفته اند. خطایی که آنها را در همه حال مشمول مجازات مرتد نمی کند. زیرا ارتداد و ترتّب مجازات بر آن زمانی معنا می یابد که شخص بعد از پذیرش و تصدیق دین اسلام، علیه آنچه خود به راستی آن گواهی داده، عناد و لجاجت بورزد و – به هر دلیلی - دینی جدید اختیار کند و تظاهر به خروج از اسلام کرده و علیه آن تبلیغ کند.[۷۴]
بهفتوای فقیهان ارتداد از دو راه اثبات میشود: یکی اِقرارِ خود مرتد به ارتدادش و دیگری بینه؛ یعنی دو مرد عادل بر ارتداد فردی، گواهی دهند.[۷۵] به گفته شهید اول، اگر کسی که دو شاهد بر ارتدادش گواهی دادهاند، بگوید که اشتباه کرده است، سخنش پذیرفته میشود؛ همچنین است اگر بگوید که به این کار مجبور شده است و قرینهای بر سخنش وجود داشته باشد.[۷۶]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ مفردات الفاظ القرآن، ص۳۴۸، «ردّ».
- ↑ شهید ثانی، حاشیةالارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۸۵؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۴۴-۴۶.
- ↑ خویی، تکملةالمنهاج، ۱۴۱۰ق، ص۵۳؛ وحید خراسانی، منهاجالصالحین، ۸۱۴۲ق، ج۳، ص۵۰۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۴۴-۴۶.
- ↑ محقق حلی، شرایعالاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۱، ص۶۰۲.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۲۳؛ خویی، التنقیح، الطهاره۳، ۱۴۱۳ق، ص۲۲۴.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۱، ص۶۰۵.
- ↑ شهید ثانی، الروضة البهیه، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۳۰.
- ↑ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۴۷.
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۱۰۲و۱۰۵و۱۱۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۱۰۲و۱۰۵و۱۱۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۱۰۲و۱۰۵و۱۱۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۱۰۲و۱۰۵و۱۱۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰.
- ↑ مجموعه مقالات مبانی و روش شناخت موضوعات، ص 20 تا 35.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی،ج۷، ص۲۵۷.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی،ج۷، ص۲۵۷
- ↑ نیمه اوّل اجتهاد ؛ ص70 و 106 تا 114.
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۱۴-۱۱۵.
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.
- ↑ سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی مکارم شیرازی
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.
- ↑ سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی مکارم شیرازی
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.
- ↑ استفتاء سایت هدانا از دفتر استفتاءات مقام معظم رهبری
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.
- ↑ ویکی حج ، الخلاف، ج۲، ص۲۴۵؛ کتاب الحج، ج۳، ص۱۱۴؛ مناسک الحج، ص۳۶-۳۷.
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.
- ↑ فتاوای آیت الله مکارم شیرازی در مورد احکام مرتد
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.
- ↑ ویکی پرسش تحریرالوسیله، ج۱، ص۱۲۴.
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.
- ↑ طوسی، النهایه، ۶۶۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۹/۱۵ و ۱۸.
- ↑ ارتداد در ادیان
- ↑ جامعه شناسی ارتداد
- ↑ عوامل دین گریزی
- ↑ بررسی فقهی حقوقی ارتداد و آزادی عقیده در اسلام
- ↑ جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۲۵۶؛ نصیری، «حق آزادی عقیده و نقد شبهه تنافی حکم ارتداد با آن»، ص۹۲.
- ↑ سروش محلاتی، آزادی عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۱۸۳-۱۸۵؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، دارالشروق، ۱۴۲۵ق،ج۱، ص۲۹۵.
- ↑ صرامی، آزادی عقیده از نگاه اسلام و حقوق بشر، ۱۳۷۶، ص۱۷۷.
- ↑ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۱۳۸-۱۳۹؛ حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱/۳۷۸.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۶/۴۶؛ حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱/۳۷۸؛ امامخمینی، الطهاره، ۱/۲۱۶.
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱۳/۳۱۴؛ ← نجفی، جواهر الکلام، ۶/۴۶-۴۷.
- ↑ امامخمینی، الطهاره، ۱/۲۱۶.
- ↑ عاملی، سیدمحمدجواد، مفتاح الکرامة، ۲/۳۷-۳۸.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۶/۴۸.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۳۳.
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۳/۱۹۹؛ همدانی، مصباح الفقیه، ۷/۲۷۶؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۱۳۹؛ خویی، موسوعه، ۳/۵۴-۵۵.
- ↑ امامخمینی، الطهاره، ۱/۲۱۶؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۵۵-۴۵۶، ۴۶۲ و ۴۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۶۲ و ۴۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۲-۳۰ و ۱۹/۴۹۸.
- ↑ حلی، علامه، ارشاد الاذهان، ۲/۱۸۹؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۵۷۳؛ شهید اول، الدروس، ۲/۵۱.
- ↑ بحرانی، الحدائق الناضره، ۱۱/۱۴.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۴۶۹ و ۶۰۲؛ آملی، ۱/۳۹۰.
- ↑ امامخمینی، الطهاره، ۳/۴۴۱.
- ↑ گلپایگانی، الدر المنضود، ۳/۳۴۴؛ تبریزی، صراط النجاة، ۶/۳۸۳.
- ↑ امامخمینی، الطهاره، ۳/۴۴۲؛ سبزواری، مهذّب الاحکام، ۱/۳۷۶.
- ↑ مفید، المقنعه، ۷۴۳؛ حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۹/۴۳۳.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۴۳۷-۴۳۸؛ خویی، موسوعه، ۴۱/۳۲۱.
- ↑ امامخمینی، البیع، ۲/۷۹-۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۵۱.
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱۳/۳۱۴.
- ↑ شهید ثانی، الروضة البهیه، ۹/۳۳۴.
- ↑ گلپایگانی، مجمع المسائل، ۲/۲۱۴.
- ↑ مقاله ارتداد و آزادی
- ↑ شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲؛ علامه حلی، تحریرالاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۳۹۷.
- ↑ شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- اردبیلی، احمدبنمحمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- آملی، محمدتقی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، تهران، محمدتقی آملی، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
- بحرانی، الحدائق الناضره، یوسفبناحمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، تصحیح محمدتقی ایروانی و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- بیات؛ حجت الله؛ «مجموعه مقالات مبانی و روش شناخت موضوعات»؛ فصلنامه علمی، شماره اول(پیاپی 97)، پژوهشی، سال بیست و ششم، بهار 1398.
- بیات؛ حجت الله؛ «نیمه اول اجتهاد (روش شناخت موضوعات)»؛ قم: نشر موضوع شناسی، 1401ش.
- تبریزی، میرزاجواد، صراط النجاة، قم، دفتر نشر برگزیده، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، نشر امیرکبیر، ۱۳۹۵ش.
- حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حکیم طباطبایی، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، قم، دارالتفسیر، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- خویی، سید ابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، تقریر میرزاعلی غروی، قم، دارالهادی، ۱۴۱۳ق.
- خویی، سیدابوالقاسم، تکملةالمنهاج، قم، مدینةالعلم، چاپ بیشت و هشتم، ۱۴۱۰ق.
- خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامامالخوئی، مبانی تکملة المنهاج، ج۴۱، قم، مؤسسه احیاء آثار الامامالخوئی، چاپ چهارم، ۱۴۳۰ق.
- خوئی؛ محاضرات ، کتاب الحج، الخلخالی، قم، مدرسةدار العلم، ۱۴۱۰ق.
- راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ناشر: دار القلم - بیروت ، چاپ اوّل، 1412.
- سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، قم، مؤسسه المنار، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
- سروش محلاتی، محمد، آزادی، عقل و ایمان، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان، ۱۳۸۱ش.
- سیستانی سید علی؛ مناسک الحج: ، قم، ۱۴۱۳ق.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، شرح سید محمد کلانتر، قم، کتابفروشی داوری، ۱۴۱۰ق.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی، حاشیةالارشاد، تحقیق رضا مختاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۳ق.
- الطوسی؛ الخلاف، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.
- عاملی، سیدمحمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، تحقیق محمدباقر خالصی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- گلپایگانی، سیدمحمدرضا، الدرّ المنضود فی احکام الحدود، تقریر علی کریمی، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- گلپایگانی، سیدمحمدرضا، مجمع المسائل، تحقیق علی کریمی جهرمی و دیگران، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- مجموعه نویسندگان، دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهلبیت علیهمالسلام، ج۱، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، ۱۳۹۱ش.
- مفید، محمدبنمحمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، فقهالحدود و التعزیرات، مؤسسة النشر لجامعه المفید، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.
- نجفی، محمدحسن، جَواهر الکلام فی شرحِ شرائعِ الاسلام، تصحیح عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دارُ اِحیاء التُّراثِ العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- همدانی، آقارضا، مصباح الفقیه، تحقیق محمد باقری و دیگران، قم، جعفریه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- وحید خراسانی، حسین، منهاجالصالحین، قم، مدرسه امام باقر، چاپ پنجم، ۱۴۲۸ق.
- یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، تحقیق احمد محسنی سبزواری، مهذّب الاحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.