اهلکتاب
این مقاله توسط hashemi در دست ویرایش است
اهل کتاب واژه ای قرآنی است و در ابواب گوناگون فقه، مطرح شده است و احکامی را به خود اختصاص داده است.
مفهوم اهلکتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مفهوم لغوی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در لغت عرب، اهل به معنای قوم و خویش یا شایسته برای امری به کار می رود و به کسی که متدین به مذهب است اهلالمذهب گفته می شود.[۱] و کتاب به معنای چیزی است که در آن می نویسند[۲] و این واژه ترکیبی به معنی صاحب یا آشنا با نوشتار است.
مفهوم اصلاحی اهل کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
معنای اصطلاحی این واژه در اصطلاح با معنای لغوی تفاوت دارد. اهل کتاب واژه ای قرآنی است که بر برخی ادیان آسمانی اطلاق شده است.[۳]
در علم کلام و فقه اسلامی «اهل کتاب» موضوع برخی مباحث اعتقادی و احکام فقهی قرار گرفته است. به عنوان نمونه در کلام این بحث مطرح است که اهل کتاب جزو مؤمنان اند یا کفار؟[۴] مثلا در باب نکاح این بحث مطرح شده که آیا با زنان اهل کتاب می شود ازدواج کرد؟[۵] در باب طهارت و نجاست این بحث مطرح شده که آیا اهل کتاب مانند مشرکان نجس اند یا پاک اند؟ بر فرض نجاست آیا نجاست ذاتی دارند یا عرضی؟[۶] و در باب دیه نیز این بحث مطرح است که دیه آنان آیا با مسلمانان برابر است یا متفاوت است؟[۷] بر این اساس باید تحقیق شود که مصداق اهل کتاب چه کسانی هستند. در فقه شیعه، یهود و مسیحیت از مصادیق یقینی اهل کتاب محسوب می شوند و در باره صابئین و مجوس (زردشتیان) اختلاف نظر است.[۸] بنابراین در فقه از اهل کتاب تعبیر به کفار اهل کتاب یا کافر کتابی شده است و منظور مسیحیان و یهودیانی هستند که در مقابل اسلام ایمان نیاوردند. البته در قرآن به طور مطلق بر آنان اطلاق کافر نشده است
تاریخچه اهل کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در متون قبل از اسلام و در متون مسیحی و یهودی ظاهرا واژه اهل کتاب به معنای اصطلاحی آن برای پیروان ادیان به کار نرفته است. این واژه اولین بار در قرآن و سپس در فقه و کلام اسلامی به کار رفت و بر مسیحیان، یهودیان و پیروان برخی ادیان دیگر مانند زردشتیان اطلاق شده است.[۹]
اقسام اهل کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فقهای مسلمان (اعم از سنّی و شیعه) با توجه به احکامی که در کتاب و سنّت آمده کفار را دسته بندی کرده اند معروفترین تقسیم فقهی به قرار زیر است:
- کافر کتابی یعنی پیروان ادیان وحیانی مانند یهود، مسیحیت و زردشتی که اعتقاد به توحید و معاد دارند ولی نبوت پیامبر اسلام را نمی پذیرند. در قرآن از اینها تعبیر به اهل کتاب می شود.
- کافر غیر کتابی مانند بودائیان و هندوها که اعتقادی به نبوت و معاد ندارند.[۱۰]
- کافر معاهد یعنی غیر مسلمانانی که در کشورهای غیر مسلمان زندگی می کنند و پیمان دوستی و عدم تعرّض با مسلمانان بسته اند.[۱۱]
- کافر اهل ذمه، اهل کتابی است که در کشور اسلامی زندگی می کند و تابع مقررات کشور هستند.[۱۲]
- کافر مستأمن: اهل کتاب و غیر اهل کتاب که به مسلمانان یا کشور اسلامی پناه برده و با آنان پیمان أمان بسته اند.
- کافر حربی؛ غیر مسلمانی که با مسلمانان عداوت و دشمنی دارد، نه معاهد است و نه اهل ذمه و نه مستأمن.[۱۳]
بنا بر این اهل کتاب هر چند با مشرکان و ملحدان در برخی احکام متفاوت دانسته شده اند ولی در فقه از حیث انکار پیامبر اسلام بر آنان کافر کتابی اطلاق شده است مصادیق اهل کتاب در فقه امامیة: اما در روایات و فقه شیعه نیزآنچه به عنوان اهل کتاب مورد اتفاق است یهود و مسیحیت است. برخی فقها مجوس(زردشتیان) را هم در برخی احکام ملحق به اهل کتاب کرده اند و برخی صابئین را نیز ملحق کرده اند.[۱۴]
آنچه از نگاه مسلمانان و قرآن و احادیث مسلم است این است که یهود و مسیحیت دارای کتاب آسمانی و وحیانی اند ولی کتاب های آنها تحریف شده است. قرآن از تورات و انجیلی سخن می گوید که با عهدین مورد پذیرش این دو دین متفاوت است در عین حال مخاطبش همان مسیحیان و یهودیان موجود در شبه جزیره است و روایات هم ناظر بر آنان است نه صاحبان کتاب های تحریف نشده که در عصر قرآن وجود نداشته اند. در مورد زردشت همان طور که اشاره شد گفته شده است که کتاب آسمانی داشته ولی مفقود شده و بر اساس حدیثی از پیامبر و امام صادق با وجود مفقود شدن کتاب زردشت در باره مجوسیان، آنان را ملحق به اهل کتاب کرده اند.[۱۵] ولی در مورد صابئین کسی قائل به اهل کتاب بودنشان نیست البته برخی فقهاء آنان را مشمول برخی احکام دانسته اند: «تقبل الجزیة ممن له کتاب و هم الیهود و النصاری اجماعاً و المشهور ان المجوس حکمهم حکم اهل الکتاب و ان لم یکونوا اهل الکتاب بل لهم شبهة کتاب ذهب الشیخن و ابو الصلاح...و قال ابن جنید یجوز اخذ الجزیة من الصابئین».[۱۶]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ المنجد فی اللغة و الاعلام، ماده أهل
- ↑ المنجد فی اللغة و الاعلام، ماده کتب
- ↑ قل یا اهل الکتاب لستم علی شیء حتی تقیموا التورات. مائده/ 68، و در آیات 47، 171،در آل عمران/آیات 64، 110، 113، در سوره بقره آیات 105 و 109 این واژه به کار رفته که بر یهود و مسیحیت اطلاق شده است.
- ↑ قاضی عضد الدین ایجی از متکلمان اشعری در باب اقسام کفار از نگاه کلامی اظهار داشته است که کافر کسی است که یا نبوت پیامبر اسلام را نمی پذیرد(مسیحی، یهودی، مجوس) یا اساساً وحی و نبوت را انکار می کند ولی خدای قادر مختار را قبول دارد(براهمه) و یا قائل به خدا و معاد نیست که می شود دهری یا طبیعت گرا، که خود اصناف مختلفی را شامل می شود.- متکلمان اسلامی اهل کتاب را قسمی از کفار دانسته اند به جهت انکار دین اسلام نه انکار نبوت یا معاد. ، شرح مواقف، ج2، ص18.
- ↑ الحدائق الناضره، ج24، ص 9
- ↑ موسوعة الامام الخوئی، ج 3، ص 40.
- ↑ مفتاح الکرامة، ج 26، ص 275.
- ↑ التبیان، شیخ طوسی، ج 1، ص 283. حدائق الناظره، ج24، ص 5.مفتاح الکرامة، ج 24، ص 6.
- ↑ تفصیل الشریعة، 296
- ↑ کتاب فقه برای غرب نشینان، ص44
- ↑ کتاب فقه برای غرب نشینان، ص44
- ↑ کتاب فقه برای غرب نشینان، ص44
- ↑ احکام فقهی در سفرهای خارجی؛ کتاب فقه برای غرب نشینان، مطابق فتاوای آیت الله سیستانی، ص 44. ؛ دانشنامه امام خمینی، ج8، ص365.
- ↑ جواهر الکلام ج11، ص171-172.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج4، ص113.
- ↑ المختلف ، ج 2، ص 429.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- قرآن کریم
- فلاح زاده،احکام فقهی در سفرهای خارجی، نشر قم، 1392ش.
- حکیم، عبد الهادی، ، کتاب فقه برای غرب نشینان، (مطابق فتاوای آیت الله سیستانی)، ناشر دفتر آیة الله سیستاني، قم، 1382ش.
- روح الله خمینی، دانشنامه امام خمینی، مؤسسه نشر آثار امام خمینی، 1400ش.
- معلوف لوییس، النجد في اللغة، قم، اسماعیلیان، 1371ش.
- میر شریف جرجاني، شرح المواقف، ترجمه و تحقیق سید محمد اسماعیل سید هاشمی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1398ش.
- بحرانی یوسف بن أحمد، الحدائق الناضرة في أحکام العترة الطاهرة، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1363ش
- خوئي سید ابوالقاسم، موسوعة الإمام الخوئي، قم، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئي، 1418ق.
- حسینی عاملی، محمدجواد بن محمد، مفتاح الکرامة في شرح قواعد العلامة، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1419ق.فاضل موحدی لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (النکاح، قم، مرکز فقه الأئمة الأطهار (علیهم السلام)، 1421ق.
- صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام (ط. الحدیثة)، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بيت (عليهم السلام)، 1421ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة في أحکام
- الشریعة، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1374ش.
- طوسى، محمد بن الحسن، التبيان في تفسير القرآن، بیروت، احياء التراث العربي، بیتا.
- طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام، تهران، دار الكتب الإسلاميه، 1407ق.