ظهار

از ویکی‌موضوع

ظِهار نوعی طلاق در عصر جاهلیت که با خواندن صیغه خاص جهت جدایی بین زن و شوهر انجام می شد. بر اساس ظهار، زن نسبت به مرد حرمت ابدی پیدا می کرد و مرد حق بر گشت به همسرش را نداشت.

ظهار در اسلام حرام است و برای مردی که مرتکب آن شود جهت رجوع به همسرش کفاره در نظر گرفته شده است. در قرآن، ضمن توبیخ عمل ظهار، به پرداخت کفاره اشاره شده است.

ظهار در لغت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ظهار در لغت از ظهر به معنای پشت مشتق شده است،[۱] و به این معنا است که مرد به زن بگوید: پشت تو بر من همانند پشت مادرم است. (أنْ‌ يقولَ‌ الرَّجُلُ‌ لامْرَأتِه:أنتِ‌ عَلَيَّ‌ كَظَهْرِ أُمِّي)؛[۲] اما اینکه عرب به جای فرج از تعبیر ظهر و پشت استفاده کرده به جهت استعمال کنایی بوده است از این جهت که زن در آمیزش مرکوب است و پشت محل رکوب است پس از این رو این تعبیر استعمال شده است.[۳]

پیشینه ظهار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیش از اسلام و در زمان جاهلیت این عمل مرسوم بود و به سبب آن، جدایی بین زن و شوهر حاصل می شد.[۴] اما پس از اسلام از این عمل نهی شد و بر فاعل آن کفاره واجب شد.[۵] اولین ظهاری که بعد از اسلام در روایات آمده است ظهار بین أوس بن الصامت و همسرش خولة بنت المنذر بوده است که مورد نزول آیه ظهار بوده اند.[۶]

ظهار در قرآن و روایات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ظهار در قرآن از اعمال حرام شمرده شده است و آیاتی مربوط به آن نازل شده است: «الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنكُم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنكَرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ﴿2﴾ وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿3﴾فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا فَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿4﴾،[۷] و روایات نیز بر حرمت آن دلالت دارد.[۸]

این عمل در زمان جاهلیت باعث جدایی می شد و بر اساس آن زن نسبت به مرد حرمت ابدی پیدا می کرد و دیگر زوج حق بر گشت به همسرش را نداشت،[۹] اما بعد از اسلام حکم آن به کفاره دادن تقلیل پیدا کرد.[۱۰]

ارکان ظهار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تحقق این ظهار مبتنی بر چند رکن است:

  • اول) صیغه ظهار: عبارت است از گفتن جمله: أنت علّى كظهر أمي. (تو نزد من در حرمت، همچون پشت مادرم هستی).[۱۱] در این که با لفظی غیر از ظَهر از سایر اعضای بدن ظهار محقق شود اختلاف نظر وجود دارد.[۱۲] همانطور که در صورتی که ظهر را نگوید و به قصد ظهار بگوید تو مانند مادر من هستی، در این فرض نیز در تحقق ظهار اختلاف وجود دارد که مشهور قائل به تحقق آن شده اند.[۱۳]

محقق شدن صیغه ظهار مشروط به شرایطی است:

  1. وجود دو شاهد[۱۴]
  2. معلق نبودن صیغه ظهار به چیزی: تعلیق صیغه ظهار به امری را مانع تحقق آن دانسته اند مثلا اگر آن را معلق به آخر روز یا ماه بکند واقع نمی شود.[۱۵]
  3. مشروط نبودن ظهار به فعلی[۱۶]
  4. عدم بیان مدت در ظهار[۱۷]
  • دوم) ظهار کننده مرد باشد،[۱۸] قصد ظهار کند[۱۹] عاقل[۲۰] و بالغ[۲۱] باشد و از روی اختیار[۲۲] انجام دهد.
  • سوم) ظهار شونده، همسر باشد[۲۳] و حائض نباشد.[۲۴]

کفاره ظهار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کفاره ظهار به صرف خواندن صیغه آن لازم نیست بلکه باید قصد رجوع به همسر را بکند تا موضوع کفاره محقق شود.[۲۵]

اما کیفیت این کفاره همانند کفاره ترک عمدی روزه ماه رمضان است که عبارت از آزاد کردن برده، روزه دو ماه پشت سرهم و اطعام شصت فقیر می باشد. البته مشهور در کفاره ظهار قائل به ترتیب بین آنها شده اند به این معنا که در فرض عدم امکان آزاد کردن برده نوبت به روزه دو ماه پشت سر هم می رسد و در فرض عدم قدرت بر آن نوبت به اطعام می رسد.[۲۶]

در بحث احکام ظهار و کفاره آن، موارد گوناگونی از جمله تعدد کفاره در فرض آمیزش، حکم آمیزش قبل از اتمام کفاره، حکم ظهار بعد از کفارة، فرض طلاق بعد از ظهار و حکم کفاره بعد از رجوع از طلاق، سقوط کفاره در فرض مرگ یا کفر یکی از آن دو، ظهار چند همسر به لفظ واحد و حکم کفاره آن، حکم کفاره در ظهار مشروط، لزوم کفاره در فرض استمتاع بدون آمیزش، فرض عجز از کفاره و سایر احکام، مطرح است که در آثار فقهی به تفصیل به آنها پرداخته شده است.[۲۷]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ابن منظور، لسان العرب، بی تا، ج4، ص528.
  2. إسماعیل بن عباد،المحیط في اللغة، 1414ق، ج3، ص464.
  3. ابن منظور، لسان العرب، بی تا، ج4، ص528.
  4. زبیدی، تاج العروس، 1414ق، ج7، ص173.
  5. ابن منظور، لسان العرب، بی تا، ج4، ص528.
  6. حر عاملي، وسائل الشیعة، ج22، ص303-305، أبواب الظهار، باب1.
  7. سوره مجادله، آیات 2-4.
  8. حر عاملي، وسائل الشیعة، 1409ق، ج22، ص303-307، أبواب الظهار، باب1.
  9. بحراني، الحدائق الناضرة، 1363ش، ج25، ص629.
  10. حر عاملي، وسائل الشيعة، 1409ق، ج22، ص305-306. باب 1، ح4.
  11. محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، بي تا، ج33، ص99.
  12. محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، بی تا، ج33، ص102.
  13. محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، بی تا، ج33، ص103.
  14. شهید ثاني، مسالک الأفهام، 1413ق، ج9، ص475.
  15. محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، بی تا، ج33، ص105.
  16. ابن ادریس، السرائر، 1410ق، ج2، ص709؛ شهید ثاني، مسالک الافهام، 1413ق، ج9، ص478.
  17. شیخ طوسی، المبسوط، ج5، ص156. محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام، ج33، 110-111.
  18. محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، بی تا، ج33، ص104.
  19. محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، بی تا، ج33، ص120.
  20. محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، بی تا، ج33، ص118.
  21. محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، بی تا، ج33، ص118.
  22. محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، بی تا، ج33، ص118.
  23. محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، بی تا، ج33، ص123.
  24. خوئي، موسوعة الإمام الخوئي، ج7، ص398.
  25. محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، بی تا، ج33، ص131-132.
  26. محقق حلی، مختصر النافع، ج1، ص207، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام، ج33، ص169-170.
  27. محقق حلی، شرایع الاسلام، ج3، ص48-50. محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام، ص133-167.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • قرآن کریم
  • ابن ادريس، محمد بن احمد، السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي( و المستطرفات)، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏ سال چاپ: 1410ق.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، چاپ1، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بی تا.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، چاپ اول، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، ۱۳۶۳ش.
  • خوئی، سید ابوالقاسم، موسوعة الإمام الخوئي، چاپ 1، قم، مؤسسة إحياء آثار الامام الخوئي، 1418ق.
  • شهید ثانی، زین‌‌الدین بن علی، مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، چاپ 1، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، 1413ق.
  • شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشیعة، چاپ1، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، 1409ق.
  • صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد، المحیط في اللغة، چاپ1، بیروت، عالم الکتب، 1414ق.
  • صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام (ط. القدیمة)، چاپ 7، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بی تا.
  • طباطبایی کربلایی، علی بن محمد علی، ریاض المسائل (ط. الحدیثة)، چاپ 1، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، 1418ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، المبسوط في فقه الإمامیة، چاپ 3، تهران، مکتبة المرتضوية، 1387ش.
  • فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، چاپ 1، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1416ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، المختصر النافع في فقه الإمامیة، چاپ 6، قم، مطبوعات دينی، 1376ش.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، چاپ 2، قم، اسماعيليان، 1408ق.
  • مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ1، بیروت، دار الفکر، 1414ق.